چگونه بر احساس غم خود غلبه کنیم؟
شما باید به بدن خود توجه کنید و احساسات خود را سرکوب نکنید. وقتی اشکهایتان میخواهند جاری شوند اجازه بدهید این اتفاق بیفتد. اگر احساس خشم میکنید جای مناسبی را پیدا کنید و فریاد بزنید. خودتان را از بقیه کنار نکشید و احساسات خود را پنهان نکنید، خویشتندار بودن در چنین مواقعی امتیازی برایتان ندارد. اگر نیاز دارید با کسی حرف بزنید یک دوست واقعی را انتخاب کنید و با او درد دل کنید، او نیز زمانی به حمایت شما نیاز خواهد داشت، این بار نوبت شماست.در مورد کسی که او را از دست دادهاید حرف بزنید، در مورد ماجرایی که آزردهتان کرده حرف بزنید و اگر کسی را پیدا نکردید که با او راحت باشید به مشاور مراجعه کنید.
همسرتان را کنترل نکنید!
بدترین چیزی که هر انسانی را از برقراری یک رابطه فراری میدهد این است که فکر کند کسی آزادیش را محدود میکند و مجبور است پیوسته در یک دادگاه ناعادلانه بی گناهیش را اثبات کند.
علاقه به حفظ زندگی و آنچه مالک آن هستیم رفتاری کاملا طبیعی است، ولی یادمان باشد بسیاری از رفتارهای طبیعی اگر کنترل نشوند منجر به آسیب میشوند و بی شک یکی از اصول داشتن رابطه صمیمانه بین زوجین، اعتماد و شفافیت است.
آیا کنترل و چک کردن همسر نشانه شفافیت و اعتماد است یا اضطراب و عدم امنیت؟ آنچه روشن است این است که کسی که مدام همسرش را کنترل میکند دچار اضطراب و عدم امنیت است.
زوجینی که در چنین موقعیتی هستند روابطشان روی یک زمین لرزان است و به هیچ عنوان در چنین شرایطی شفافیت و اعتماد وجود ندارد، حال اینکه اگر این سوء ظن و کنترلگری به یک اتفاق هر روزه تبدیل شود فرد مدام احساس ناامنی میکند و بدترین چیزها را در مورد همسرش تجسم میکند. حتی یک اتفاق ساده می تواند شعلههای سوء ظن و بدگمانی را روشن کرده و محیط زندگی را به میدان جنگ تبدیل کند.
تفریح با دوستان و همسر هر کدام لذت خودش را خواهد داشت، اما بیرون رفتن با دوستان و محدودیت ایجاد نکردن در زندگی زناشویی باعث می شود زن و مرد از درکنار هم بودن لذت بیشتری ببرند و قدر یکدیگر را بیشتر بدانند. پس فراموش نکنید که با آزاد گذاشتن همسرتان به آن ها خواهید گفت که به علایق آنان احترام می گذارید و مطمئن باشید که اینکار ارزش اعتماد شما را خواهد داشت.
نکات کلیدی در هنر عذرخواهی
یک راهحل خوب برای مشکل زیادی خود را محق دیدن، خود را بهجای دیگری گذاشتن است. اگر یک لحظه خودمان را با تمام توقعاتمان، جای طرف مقابلمان بگذاریم و همانطور رفتار کنیم که دوست داریم با ما رفتار شود، قضیه خیلی فرق خواهد کرد. آنوقت دلجویی کردن برایمان وظیفه میشود، نه مصیبت. بعضی اوقات هم میشود که ترس از پذیرفته نشدن پوزشمان، ما را از عذرخواهی بازمیدارد. برای این موارد، مطمئن باشید احساس خوبی که از درست عمل کردن و حس انجام تکلیفتان پیدا میکنید، آنقدر برایتان ارزش خواهد داشت که دیگر به این چیزها فکر نکنید. اگر عذرخواهی یک هنر است، ببینیم چطور باید آن را یاد گرفت. سعی کنیم کاری نکنیم که عذرخواهی بخواهد: اشتباه است که فکر کنیم عذرخواهی کردن، نسخه خوبی است که دائما باید پیچیده شود.
برای بعضیها، اشتباه کردن و معذرت خواستن، مثل یک عادت روزانه میشود. دائما اشتباه؛ دائما عذرخواهی.نکته مهمی که باید به آن توجه کنیم این است که در واقع، قبح اشتباه کردن برای افرادی که به معذرتخواهی عادت میکنند، شکسته میشود. فرد، ابایی از تکرار اشتباهش ندارد و معذرتخواهی، مثل لقلقه زبان در حرفهایش تکرار میشود.پس حواسمان باشد قبل از اینکه به سناریوی قشنگ عذرخواهی کردن فکر کنیم، کاری نکنیم که بخواهیم بابتش عذرخواهی کنیم. از طرف دیگر، بعضی اشتباهها معذرتبردار هم نیستند؛ مثل جایی که پای خسارات جانی یا آبرویی در میان باشد. این است که علاج واقعه، قبل از وقوع باید کرد.جبران کردن، بهترین عذرخواهی است شما متوجه اشتباهتان شدهاید و حق را به او میدهید.