چند سال پیش اواسط تیرماه سال سوم دبیرستان بود و رفتم کارنامم را بگیرم. به قول معلم های آن زمان روز یوم الحساب بود و نمره های درخشان خودم را دیدم. ریاضی و فیزیک را با 10 پاس کردم اما تاریخ و ادبیات را بالای 18 گرفتم. به همان اندازه که از ریاضی و فیزیک و شیمی بدم میامد به تاریخ جغرافیا و ادبیات علاقه داشتم اما به خاطر اصرار والدین به جای اینکه علوم انسانی بروم، اومدم علوم تجربی و همیشه موقع امتحانات عزا داشتم و نمره هایی پایینی می گرفتم. معلم های ان زمان فقط بهم می گفتند که تلاش کن تا بهتر بشی اما هیچکس که نگفت تو استعدادت در این درس هاست پس بهتره بری پسرک رشته انسانی بخونی. گذشت و من بعدها تغییر رشته دادم و رشته ادبیات را انتخاب کردم و حالا معلم ادبیات هستم. چند روز پیش نمره های برادر کوچکتر خودمو هم که دیدم یاد این روزها افتادم و با هزار ببدختی پدر و مادرم رو راضی کردم اجازه بدهند به جای تجربی به ریاضی بره چرا که به درس هاش علاقه داره و هیچ علاقه ای به زیست و این دروس نداره. اینک چرا در آموزش و پرورش این رسالت هست همه شکل هم شوند واقعا برای من سواله. این رفتار یعنی تبدیل کردن انسان ها به ربات هایی که فقط بلدند تست بزنن و نمره خوبی بگیرند و به دنبال علاقه خودشان نروند. نرمالایز سازی دانشآموزان بزرگترین ایراد نظام آموزشی ماست و بدتر از آن آماده کردن همه دانشآموزان با استعدادها و توانمندیهای مختلف برای سنجش با یکمعیار به نام کنکور که نتیجه همه اینها احمقپروری نظام آموزشی و بیکاری تعداد زیادی از افراد تحصیلکرده است. چرا در مدارس استان نمی گویند که همه چیز نمره نیست، همه چیز کتاب و دفتر نیست؟ چرا هیچکس به مهارت زندگی را یاد نمی دهد؟ چرا فقط به دنبال حفظ کردن دروس هستیم و مسائل جامعه را دو خط نمی توانیم تحلیل کنیم. ما همهچیز را حفظیم ولی مشکل اینجاست که چیزهای واقعی زندگی را درک نکردیم و هیچمهارتی هم نداریم. امیدوارم در مدارس استان کمی به فکر مهارتهای باشند تا حفظیات.

رمضانی – در یک عملیات موفق پلیس مبارزه با مواد مخدر خراسان جنوبی، ۲۷۱ کیلوگرم