میگویند تا چیزی کم نشود، قدرش را نمیدانیم. حالا دیگر نیازی نیست بگویند؛ کمبود آب این روزها تلنگری بزرگتر از هر حرفی زده است. تابستان داغ امسال، با گرمای سوزان و بحران کمآبی دست در دست هم گذاشتهاند تا نفسها را تنگ کنند و دلها را بسوزانند. اما انگار هنوز این وضعیت برای بعضیها جدی نشده است. در کشوری که بسیاری از روستاها از حداقل آب شرب هم محروماند، آیا ماشین شستن در گرمای ظهر تابستان، آن هم با شلنگی که دهها لیتر آب هدر میدهد، هیچ توجیهی دارد؟ آیا انصاف است وقتی آب بهسختی از دل زمین با تعرفههای سنگین تامین میشود، صرف درخشیدن ماشینها شود؟ کدام اولویت حیاتیتری از این است که آب صرف شرب و باقی ماندن برای نسل آینده شود، نه شستن وسیلهای که کثیف بودنش هیچ آسیبی به کسی نمیرساند؟خیلی از ما همیشه از مسئولان گلایه میکنیم، ولی یادمان میرود که خودمان هم مسئولیم. بله، مسئول رفتارهایمان، مسئول هدر رفتن همین ثروت محدود. هدر رفتن چند صد لیتر آب برای برق انداختن ماشین، آن هم در شرایطی که زمین تشنه است و ذخایر سدها رو به کاهش. گلایه از مسئولان سر جای خودش، اما این روزها وقتش است که نگاهی به مسئولیتهای خودمان بیندازیم. شاید تصویرهای روستاهایی را که با تانکر آب میآورند دیدهایم؛ شاید هم شنیدهایم که بسیاری از نقاط کشور با قطرهچکانی سهمیه میگیرند. چه شد که احساس مسئولیت جمعی اینقدر کمرنگ شد؟ چرا برای لحظهای دل نمیسوزانیم که آب مایع حیات است، نه اسباب تفنن؟ زمان آن رسیده که نخست کمی رعایت کنیم. ماشین شستن با یک سطل آب و دستمال هم ممکن است، اگر واقعاً ضروری باشد. کمی سختی به جان خریدن برای صرفهجویی، مثل تابآوری مردمی است که کیلومترها راه میروند تا چند لیتر آب بیاورند؛ شاید برای ما تلنگری باشد. بحران آب مثل دیگر مشکلات محیط زیستی، یک شبه حل نمیشود. اما هر قطرهای که هدر نمیرود، یک گام کوچک برای حفظ آیندهای است که گرمایش زمین آن را تهدید کرده است.

بهروزی فر – سه شنبه هفته گذشته- ۲۳ اردیبهشت ماه- یک اتفاق، خوراک خبری رسانه