سلام امروزه تحولات به قدری سریع در حال رخ دادنه که بسیاری از خانواده از تغییرات جوانان و نوجوان خودشون شاکی هستند. در کشور ما و استان و خصوصا در سال‌های اخیر این تغییرات انگار که بسیار پررنگ‌تر بوده و شکاف میان جوانان و نوجوانان با خانواده‌ها عمیق‌تر شده. چند روز پیش در جمع دوستان پدری نقل قول می کرد که پسرش به طور مرتب از وضعیت فعلی در حال شکایت است. چرا فلان ماشین یا فلان خانه در فلان منطقه را دارند و ما نداریم ، مگه پدر و مادر ما تحصیلاتشان کمتر است ؟ شخصیت آنها پائین تر است ؟ کلاس آنها از ما بالاترست ؟ و … هر چقدر توضیح می دهیم اصلا به گوششان نمی رود. باورها و رفتارهایشان زمین تا آسمان با نسل قدیم فرق می کند و شکاف به قدری زیاد شده که بسیاری از خانواده ها توانایی حل این معضل را ندارند. اگر زمانی مسائل اعتقادی عاملی در جهت انسجام بیشتر خانواده‌ها بود امروز به موضوع بحث بین خانواده‌ها و جوانان شده است و بسیاری از خانواده‌ها قادر به پاسخگویی به سوالات فرزندانشان در این خصوص نیستند. وقتی یک جوان پس از اتمام تحصیلات نمی‌تواند شغلی متناسب با تخصص خود پیدا کند این می شود عامل بدبختی خانواده ها و زمانی بدتر می شود که فلان جوان می‌بیند جوان هم سن او با شایستگی بسیار کمتر ، ولی فقط به دلیل داشتن رابطه و رانت خانواده ، در پستهای خوب دولتی قرار گرفته و یا با داشتن سرمایه، در امور اقتصادی مشغول است ولی خودش هر روز با خانواده درگیر است و کاری هم از دست خانواده بر نمی‌آید و چند مثال دیگر که نمی شود همه را با هم گفت. عزمی هم تا حالا در جامعه برای حل آن هم ندیدم اما آگاه باشیم این اختلافات و شکاف ها روز به روز در حال پررنگ شدن است و وظیفه ما این است که این دغدغه ها و شکاف هارو ببینیم و در حد توان بیش از پیش جوانان و نوجوانان را دریابیم
کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی
