ترس از تغییر
بزرگ ترین ترس افرادی که چنین تفکرات ضعیف و اشتباهی دارند این است که از تغییرات می هراسند. افرادی که در زندگی خود تصمیم به تغییر می گیرند در واقع ثبات وضعیت خود را به خطر می اندازند که اشخاص کوته نظر از این وضعیت ترس دارند. حتی این اشخاص از راه انداختن کسب و کار خود می ترسند برای این که ترس از شکست در وجودشان رخنه نموده است . بعلاوه این اشخاص به شهر های دیگر هم مهاجرت نمی کنند برای این که در آن جا اصلاً دوستی ندارند یا شغل خود را تغییر نمی دهند زیرا پیدا کردن شغلی تازه به اراده و سعی بالایی احتیاج دارد که چنین افرادی ندارند.
تنبیه بدنی کودک چه عواقبی دارد؟
تنبیه بدنی میتواند کودکان را درباره شناخت و تشخیص درست از غلط به اشتباه بیندازد
یک روانشناس گفت: زدن کودک نه تنها مشکلی را برطرف نمیکند، بلکه به او میآموزد که نسبت به خود احساس بدی داشته و عزت نفساش را برای همیشه از دست بدهد.زدن کودک به بهانه تنبیه باعث میشود که او احساس عجز و ناامیدی کرده و به مرور افسرده و پرخاشگر شود. این در حالی است که عزت نفس پائین میتواند تا آخر عمر همراه کودک باشد. از اینرو اگر از کودکمان اشتباهی سر زد باید در وهله اول خونسردی خود را حفظ کنیم و حتی ادای کتک زدن را هم درنیاوریم، چون میتواند مثل ضربههایی، روح او را زخمی کند.
این روانشناس با تأکید بر اینکه در ارتباط با کودکان هیچ چیزی جای گفتوگو را نمیگیرد، ادامه داد: متأسفانه تنبیه بدنی میتواند کودکان را درباره شناخت و تشخیص درست از غلط به اشتباه بیندازد. از اینرو باید به کودکانمان بیاموزیم که روشهای غیر مضر را برای بیان احساسات خود به کار گیرند و بدانند که فقط در این حالت احساساتشان مورد پذیرش قرار میگیرد. وی تصریح کرد: تنبیه بدنی فرزندمان به این معناست که رفتار ما درست بوده و حق با ماست، از همینرو به احتمال خیلی زیاد او نیز در آینده، کتک زدن را عمل درستی برای رسیدن به حق و حقوق خود بداند و به اطرافیانش صدمات جسمی وارد کند، مثلاً دوستانش و حتی همسرش را در آینده کتک بزند. قاسمخانی ادامه داد: تنبیه بدنی به جد زمینه افت تحصیلی کودکان را فراهم کرده و موجب میشود فرد از پیشرفت و خلاقیت باز بماند
چرا برخی باور دارند که در برابر کرونا آسیبناپذیرند؟
یافتههای پژوهشی نشان میدهند که خطای آسیبناپذیری فقط میتواند برای مدت محدودی فرد را در قبال اضطراب از فاجعه و بحران حفاظت کند اما پیامدهای منفی آن بسیار است.در قرون متمادی انسانها با رویدادها و فجایع مختلف روبهرو شده و در هر دوره زمانی به دنبال راههایی بودند تا بتوانند بر نگرانیها و احساسات ناگوار ناشی از بروز فاجعه یا پاندمی بیماری مقابله کنند، البته مسلم است که انسان آسیبپذیر و در قبال رویدادهای طبیعی یا بیماریها به دنبال راههایی برای کاهش آسیبپذیری است. وقتی بشر به این مساله فکر میکرد که چه زود ممکن است با یک زلزله یا سیل یا ویروس ناشناخته از بین برود و جهان فانی را رها کند، پس نگرانیها در طی قرنها همچنان ادامه مییافت. بر این مبنا روانشناسان و متخصصان علوم شناختی به تبیین خطای آسیبناپذیری یا افسانه آسیبناپذیری در قربانیان حوادث غیر مترقبه و افراد درگیر بیماریهای پاندمی میپردازند و به دنبال پاسخ به این سوال بودهاند که چرا افراد با وجود آگاهی از ضعف زیستی در قبال این گونه حوادث، مقررات و قوانین ایمنی بخش و همچنین دستورالعملهای بهداشتی را اجرا نمیکنند؟ چگونه میتوان درجهانی پرمخاطره که هیچ کس لحظهای از وضعیت خود آگاه نیست این باور یا خطای آسیبناپذیری را تبیین کرد؟ علت باور به آسیبپذیر نبودن برخی از افراد جامعه نیز گفت آسیبناپذیری از اضطراب فرد میکاهد و نوعی مکانیزم دفاعی روانی برای کاهش اضطراب تلقی میشود و در واقع نوعی نیاز بشر برای احساس کنترل یا حس مبالغه آمیز کنترل است که افراد تصور میکنند، میتوانند از حوادث منفی اجتناب کنند و قادر به کنترل هر رویدادی هستند که تصور اشتباهی است.