شنیدید که میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست؟ حالا همین ضرب المثل شده حال روز ما فرهنگیان که قربانی دعوای دستگاه های دولتی شدیم و سال خودمون رو به بدترین شکل شروع کردیم. از این موضوع ناخوش که بگذریم باید بگم که همین طرح رتبه بندی که با هزار سرو صدا بلاخره اجرایی شد هم کام هیچکدوم از معلمان رو شیرین نکرد. این طرح نواقصی دارد که اگر فکری به حالش نشود، خودش پاشنه آشیلی بر این همه سر صدا میشه. تبعیض به قدری در این طرح واضحه که هیچ کلمه ای نمی تونه عمق این مسئله رو بیان کنه. مگر میشه که کسی که چند سال خدمت کرده رتبه 3 بشه اما افرادی با 20 سال سابقه خدمت جز رتبه های 1 و 2 قرار بگیره؟ بی توجهی به قدری بوده که فردی که بالای 25 سال خدمت جهادی و فرهنگی کرده و برای فرزندان مردم خون دل خورده الان در به در دنبال بارگزاری سندی باشه که هیچ وقت اهمیتی نداشته است و دور انداخته شده و حالا همین شده ملاک ارزیابی برای رتبه بندی. این شیوه اجرا سبب تحقیر شدید فرهنگیان شده و حس ناامیدی و بدبینی نسبت به مسئولین را به دنبال داشته است و به گمانم این طرح در آینده سبب سهلانگاری معلمین در امر تدریس و از بین رفتن دلسوزی لازم نسبت به دانش آموزان خواهد. خود بنده ۲۲ سال در بدترین مناطق آب و هوایی خدمت کردم که اکنون با رتبه بندی که البته بهتره بگیم حقه بندی نه رتبه ای به بنده تعلق گرفته و نه معوقه واریز شده، بماند که شب عید فقط ۳میلیون تومان حقوق برام واریز شده و بس. برام این توهم پیش اومده که سرم را در آسیاب سفید کرده ام دیگه هیچ انگیزه ای به معلمی ندارم در حالیکه عاشق شغلم بودم … اقایان مسئول آیا هرگز اسم جالق و ناهوک سراوان را شنیده اند یا هرگز به دور افتاده ترین مناطق درمیان حتی برای تفریح رفته اند. من تا پارسال روزی ۲۰۰ کیلومتر رفت و برگشت داشتم ایا این نتیجه زحماتم است اگر اینطور است دیگه حاضر نیستم یکساعت کلاس برم اگر من رتبه یک هستم پس صلاحیت معلمی ندارم که بعد از عمری خدمت از دانش اموزم رتبه پایینتر بگیرم….من به چه دل و حوصله ای تدریس کنم... از روزنامه خوب اوا سپاسگزارم ضمنا از معلیمن خانم استان هستم

بهروزی فر – “آب، زیر پوستش افتاده”، یک اصطلاح پرکاربرد است که معمولاً زمانی استفاده