چند سالی هست تمام رسانهها و کارشناسان از بحران خشکسالی و کمآبی داد سخن میدهند. مردم هم کمکم دارند عادت میکنند که مثل بعضی مناسبتها، هر سال در صف هشدارهای آبی بنشینند و آه بکشند. اما نکته جالب اینجاست که وسط این هیاهوی خشکسالی، کشاورزیِ غرقابی ما مثل همیشه سرِ حال و پرآب، دارد زمینها را سیراب میکند؛ طوری که اگر کسی داستان آب کم و خشکسالی را نداند تصور میکند شاید رودخانه نیل را به ایران هدایت کردهاند! از یک طرف، تابلو قطع آب برای مردم نصب شده به ویژه در روستاهای مرزی؛ نصف شب با اضطراب بطری آب پر میکنیم، اما در همان حوالی خبری از بهروز شدن روشهای آبیاری نیست. هنوز همان شلنگها و جویها با بیرحمی هر چه تمامتر آب را وسط مزرعه رها میکنند. اصلاً هر وقت صحبت از آبیاری نوین، قطرهای و دانشمحور میشود، بعضی کشاورزهای قدیمی میگویند: «آب را باید ول کنی بره تا برسه به ریشه!» واقعاً هم میرود؛ اما خب کاش فقط به ریشه میرسید، بیشتر راهیِ اعماق زمین و سفرههای زیرزمینی و البته کشورهای اطراف میشود! از تناقضات باحال این روزها این است که از یک طرف مسئولان با اقتدار اعلام میکنند: “کشت محصولات پرآببر باید کنترل شود”، اما از آن طرف در بازار هندوانه، برنج و صیفیجات پرآب سر به فلک زده. حتی صادرات هندوانه و خیار هم برقرار است، بهرغم اینکه هر کیلو هندوانه حاوی چند لیتر آب ناب ایرانی است! حالا سوال این است: بالاخره آب هست یا نیست؟ اگر هست، چرا این همه ژست بحران؟ اگر نیست، چرا این همه بذل و بخشش برای زمینهای کشاورزی به سبک سنتی؟ یک جای کار میلنگد. شاید یک روز برسد که مسئولان به جای خط و نشان برای کولر، سری هم به زمینهای کشاورزی بزنند و ببینند آب، همینجاها دارد بیصدا میرود، بیآنکه کسی بگوید: «آب نیست!»
استاندار گفت: براساس جدیدترین گزارش منتشر شده از سوی مرکز پژوهشهای مجلس که بر اساس