شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

مصائب بلال فروشان جاده بند دره

سلام وقت بخیر قبل از شروع به کار در جاده بنده دره و فروش باقالی و آش به شهرداری نامه ای در خصوص فعالیت خود و گرفتن مجوز ارسال کردم و جواب نامه هم آمد که ساماندهی بشوم ولی وقتی به مامور مربوطه مراجعه کرد و اظهار داشتند که نمی توانند به من مجوز بدهند چون منطقه بنددره خارج شهر هست و در حیطه شهرداری نیست و به دنبال مجوز نباشم و به کار خود ادامه بدهم و حدود ۳ ماهی میشد که به طور دست فروش در کنار بلوار کوهنورد بنددره مشغول به فروش آش و باقالی و بلال و… بودیم که یک اخطار برای جمع آوری از سوی شهرداری به ما ابلاغ شد جهت پیگیری به شهرداری رفتیم و در آنجا قرار شد تا نامه ای به استانداری بزنیم برای ساماندهی و گرفتن مجوزهای لازم و شهرداری هم تا موقع تعیین تکلیف به ما مهلت داد که به کار خود ادامه بدهیم یکی دو هفته نگذشته بود در یک روز سرد زمستانی با صدای زنگ یکی از آشنایان از خواب بیدار شدیم که اظهار داشت کمپر ما را روی یکی از جرثقیل های شهرداری دیده است در ابتدا فکر کردیم می خواهد با ما شوخی کند ولی وقتی به شهرداری رفته تازه خواب از سرمان پرید که بله حقیقت دارد شهرداری بدون هیچگونه اخطاری ساعت ۶:۳۰ صبح اقدام به جمع آوری کرده بود در صورتیکه که به ما مهلت فعالیت داده بود با پیگیری و هر روز رفتن به شهرداری بالاخره قرار شد که تعهد محضری بگیرند. کارت بهداشت داشته باشیم . کارشناس بیاورند و … شهرداری با ما قرارداد ببندد. موقع قطعه بندی دیدیم که ۱۵ تا قطعه را مشخص کرده اند به صورت قرعه کشی تعیین شد که هر قطعه متعلق به چه کسی هست به ما گفته شد کانکس تهیه کنیم و ما پس انداز خود را به تهیه کانکس اختصاص دادیم قرار داد به گونه ای بود که فقط برای زمین خالی به متراژ ۲۰ متر باید ماهی ۳میلیون تومان به شهرداری حق اجاره پرداخت می کردیم برای کانکس خود ناچار به تهیه پمپ آب و مخزن آب ،سینگ ظرفشویی،قفسه های استاندارد،موتور برق (جهت تامین برق مورد نیاز)،صندلی (برای رفاه مشتریان)،دستگاه بلال تنوری و کلی هزینه دیگر هنوز فعالیت خود را شروع نکرده بودیم و مدتی از این همه هزینه و خرج و چک نگذشته بود که دوباره نامه جمع آوری صادر شد. در جواب اعتراض ما هم گفتند خوشحال باشید وسایل برای شما می ماند و ارزش پولی شما از بین نرفته است. مگر اجازه یک کسب و کار حلال چیز زیادی هست که ما از مسئولین خواستار هستیم که همش سنگ اندازی می کنند قانون و چارچوب بگذارند و ما گردن مان از مو باریک تر اجرا می کنیم به شخصه خودم نتوانستم با این جمع آوری کنار بیایم و نیاز های زندگی مرا وادار کرد که دوباره به حالت دست فروشی به این کار ادامه بدهم الان کدام مرجع و مسئول پاسخگوی ماست؟ دقیقا تکلیف ما چیست؟ چرا ما را ساماندهی نمی کنند در چارچوب و قوانین ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت