هر تغییری امکانپذیر نیست
با وجود اینکه خیلی چیزها در زندگی قابل تغییر نیست، خیلی چیزها هم قابل تغییر است. در حقیقت چیزهای زیادی را میتوان تغییر داد. به طور مثال میتوان وزن را کاهش داد، شغل بهتری پیدا کرد، ادامه تحصیل داد، روابط با همسر و خانواده را بهبود بخشید، اما بعضی چیزها را هم نمیتوان تغییر داد، یا تغییر آن از حیطه توان و اختیار ما خارج است، به طور مثال ما نمیتوانیم رئیس اداره خودمان را عوض کنیم، اما میتوانیم شغل خود را تغییر بدهیم. ما مجبور به پرداخت اجاره، قسط و شهریه هستیم، اما میتوانیم آنچه را که نمیتوانیم تغییر بدهیم، قبول کنیم. غرزدن و میل به تغییراتی که در حد و اختیارمان نیست، فقط موجب تنش، میشود.
برنامه ریزی روزانه کارآمد
پیش از تهیهی یک برنامه بهینه باید از کارهایی که طی روز انجام میدهید و نحوهی تنظیم آنها آگاه باشید. مثلا اگر باید به دانشگاه یا سر کار بروید، پس این موارد و زمان مربوط به آنها در اختیار شما نیست اما در وقتهای آزادتان خیلی راحت امکان تغییر و تصمیمگیری دارید.چند روزی را به بررسی کارهایی که میکنید و اینکه زمان را چطور سپری میکنید، اختصاص بدهید. همهی کارهایی را که انجام میدهید دقیق یادداشت کنید. به ویژه به زمانهای آزادتان و کارهایی که در این اوقات انجام میدهید، توجه کنید. آیا این زمانها را به بازی کردن میگذرانید یا تمیز کردن خانه؟ فهرستی از همهی فعالیتهایتان و مدت زمان انجام هر یک تهیه کنید. ما بخش عمدهای از روز را صرف رفتن از جایی به جای دیگر میکنیم. این رفتوآمدها برای ما ضروری است. زمان لازم برای این آمدوشدها را محاسبه کنید و در برنامه خود زمان کافی به آنها اختصاص دهید. بهتر است برنامه تان را بر اساس این زمانها بهبود دهید. در حین برنامه ریزی به ترتیب انجام کارها توجه کنید. بهتر است کارهای مهم را که نیاز به تمرکز بیشتری دارند در زمانهایی انجام دهید که بیشترین بهرهوری را دارید. بیشتر افراد صبحها بهتر کار میکنند و بعدازظهرها را به پاسخگویی به تماسهای تلفنی و ایمیلهای دریافتی اختصاص میدهند.انجام کارها بر اساس برنامه ریزی روزانه به ما نشان میدهد زندگیمان چقدر تحت تأثیر عادتهایمان است. گاهی برخی عادتهای بد مانع رسیدن شما به اهدافتان میشوند، در مقابل برخی عادتها سودمند و یاریرسان هستند.
چگونه به دیگران نه بگوییم؟
در بسیاری اوقات جواب مثبت دادن باعث وارد آمدن ضررهای زیادی به افراد می شود. برای مثال کسانی که همیشه با بله گفتن دنبال تایید دیگران هستند و از خودشان می گذرند اغلب در مدیریت زمان دچار مشکل می شوند چون با جواب مثبت دادن نامناسب باعث از دست دادن وقتشان می شوند.درواقع این باور غلطی است که همواره باید به دیگران «بله» گفت تصور اینکه ممکن است رابطه ای برهم بریزد. چون با داشتن این طرز فکر تنها به خودمان آسیب رسانده ایم. جدا از این فردی که توانایی «نه» گفتن ندارد و تنها برای راضی نگه داشتن دیگران جواب مثبت می دهد احساس خوبی هم از خودش نخواهدداشت و در بسیاری موارد دچار احساس اضطراب خواهدشد.افرادی که با وجود نارضایتی برای متقاعدکردن دیگران به آنها جواب «بله» می دهند و از خود می گذرند از لحاظ شخصیتی منفعل تر و وابسته تر هستند. مهم تر از همه، این افراد در کودکی و نوجوانی بدون اعتماد به نفس بوده اند، بنابراین اگر نتوانیم به دیگران جواب «نه» بدهیم وقتمان هدر رفته و نمی توانیم به اهدافمان دست پیدا کنیم. همچنین اعتماد به نفس را نیز از دست خواهیم داد و مهم تر از همه در روابطمان با دیگران نیز دچار مشکل خواهیم شد.روش های زیادی برای ابرازکردن جواب «نه» وجود دارد. خشونت، تهدید، تحقیر و مسخره کردن از راه هایی است که متاسفانه بسیاری از افراد از آن برای نه گفتن استفاده می کنند. برای مثال فردی پاسخ منفی خود را این گونه ابراز می کند: «تو اصلا نمی فهمی» یا «تو دیوانه شده ای» و… درواقع از طریق مسخره کردن و تحقیر به دیگران جواب منفی می دهد.