سلام به روزنامه و مخاطبان وزین آن. در استان ما، آنچه بیش از نام مدیران اهمیت دارد، خودِ ساختار مدیریت است؛ سازهای پیچیده و فرتوت که سالهاست مسئولان را در قالبی یکسان میریزد و استقلال فکری و ابتکار را از آنان میگیرد. چرخه مدیریتی در استان چنان بسته شده که نه ورود نیروی تازه ممکن است، نه خروج مدیران خسته و بیانگیزه. مسئولیتها میان چند حلقه تکراری چرخ میخورد، بدون آنکه شاخص کارآمدی، رضایت مردمی یا ارزیابی عملکرد جایی در انتصابات داشته باشد. مدیران به جای آنکه در میدان تصمیمگیری باشند، در صف امضا و گزارش ایستادهاند؛ گزارشهایی که بیشتر جنبه تزئینی دارند تا تحلیلی.در چنین ساختاری، مدیر خوب فرقی با مدیر متوسط ندارد؛ هر دو در پایان سال ترفیع میگیرند و لوح تقدیر مینویسند. پاداش برای اطاعت است نه ابتکار. نتیجهاش هم روشن است: رکود طرحها، فرسایش انرژی سازمانها و از بین رفتن انگیزه در بدنه کارشناسی. وقتی استان برای ارزیابی عملکرد دستگاهها شاخص مشخص ندارد، طبیعی است که مسئولانش به چشمانداز ملی و نیاز محلی بیتفاوت شوند. تصمیمگیریهای پشت درهای بسته و بدون مشورت با اهل فن هم باعث شده سیاستگذاری منطقهای بیشتر به تصمیمات سلیقهای شبیه باشد تا برنامه توسعه.دردِ بزرگتر اینجاست که ساختار، پاسخگویی را از بالا به پایین تعریف کرده؛ یعنی مدیر برای رضایت مرکز تلاش میکند نه مردم. خط قرمزها از پایتخت دیکته میشود، اما تبعاتش را در شهرستانها میچشند. در نتیجه، ادارات ما بیشتر شبیه زائدههایی از وزارتخانهها هستند تا نهادهای خوداتکا و خلاق محلی. توسعه در چنین شرایطی فقط واژهای زیبا در بولتنهاست، نه واقعیتی ملموس در زندگی مردم.تا زمانی که ساختار ادارهگری ما بر پایه کنترل از بالا بنا شده باشد، هیچ تغییر شخصی دردی را دوا نمیکند. مدیران تازه وارد میشوند اما با همان آییننامه کهنه روبهرو میشوند و در همان مسیر بیحاصل حرکت میکنند. اصلاح این وضع یعنی بازتعریف رابطه مرکز و استان، بازسازی نظام ارزیابی عملکرد و دادن اختیار واقعی به مدیران محلی. بدون آن، چرخه گزارش، تکرار و توجیه همچنان میچرخد و نامش را خواهند گذاشت «مدیریت».

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هماستانیهایی کهسالهاست به دور از زادگاه، در

