سلام آوا. واقعیت خیلی وقت بود می خواستم برای شما بنویسم اما به خاطر زمان انتخابات دندان روی جگر گذاشته و خودمو سرکوب کردم که فعلا بیخیال زمان مناسبی نیست اما حال که انتخابات گذشته باید سفره دلمو پیش شما باز کنم. دلم از برخی از این مدیران خون است. مدیران ناکارآمدی که همه جا هستند و هیچ ربطی به دولت ها هم ندارند. مدیرانی که خودشان را پشت نقاب جناح ها به مردم قالب می کند. مدیرانی که برایشان مردم مهم نیست و از سوی هیچ کسی بازخواست نمی شوند. آیا شما شنیده اید که پرونده ای برای مدیران ناکارآمد تشکیل شده باشد؟ در پرونده هیچ مدیری ثبت نشده به دلیل اقدامات روی نداده در زمان مدیریتش، صلاحیت مدیر شدن در یک سازمان دیگر را ندارد؛ ثبت نشده که در دوران مدیریت یک مدیری، سازمان فامیلی و خانوادگی اداره و او صلاحیت ادامه مدیریت را ندارد. آوا در چنین وضعیتی ، تقاضای جوانان برای کار با حفظ حرمت آنان، تقاضای زوج های جوان برای داشتن سرپناه، خواست کودکی یتیم برای سرپرستی، تمنای نخبه دانشگاهی برای استفاده از دانش و تخصصش، اعتراض مردم به فساد و اختلاس، درخواست کشاورزان برای حفظ زمین های کشاورزی و…. باید هم صدا با دشمن تلقی شود، یا تداوم حضور مدیران ناکارآمد در چرخه مدیریتی کشور؟ اعتراض به حق قشرهای مردم درست است یا یا تلاش عامدانه مدیران برای ایجاد نارضایتی در بین مردم؟ قشرهای مستضعف مردم باید شماتت شوند یا مدیران ناکارآمد!راستی مسئولان امر از خود پرسیده اند، چرا بخشی از مردم باید نسبت به سیاست بی تفاوت شدند؟ و دیگر مثل سابق در امر سیاست مشارکت نمی کنند؟ آواجان سخن را کوتاه کنم باعث و بانی این همه مشکل همین مدیران ناکارمد هستند که به وقت صبوری ملت، از دوش آنان بالا می روند و به وقت لبریز شدن صبرشان از نتایج ناکارآمدی شان، مردم را مخالف تلقی می کنند. من به جرات می توانم بگویم مردم پشت نظام هستند اما دلشان خون است از بی توجهی مسئولان در معیشت خودشان. کافی بود که این معیشت درست شود آنوقت شما باز هم مهربانی را از مردم دریافت می کردید. حرف زیاد است… امیدوارم مجبور نشوید درددل های یک بازنشسته فرهنگی و دغدغه مند به نظام را سانسور کنید. موفق باشید