هر سال که مهر از راه میرسد، بحث قدیمی و همیشگی «مدارس دولتی نباید پول بگیرند» دوباره داغ میشود. این حرف از نظر قانونی و اصولی کاملاً درست است؛ آموزش رایگان برای همه حق است و قانون اساسی هم آن را تضمین کرده. اما واقعیت کف مدرسهها، به خصوص در شهرهای کوچک و روستاها، کمی پیچیدهتر از این جمله کوتاه است. مدارس دولتی برای اداره روزمرهشان از دولت سرانه دریافت میکنند، اما این مبلغ در بهترین حالت فقط بخشی از هزینههای واقعی را پوشش میدهد؛ تازه اگر کامل و به موقع واریز شود. تعمیر یک صندلی شکسته، خرید مواد شوینده، چاپ چند برگه اطلاعیه، یا حتی سرویس آبخوری مدرسه، هرکدام خرجی دارد که با این سرانه محدود به سختی جبران میشود. در این میان، بسیاری از خیرین آموزشی و والدینی که توان مالی دارند، گاهی با کمکهای کوچک، چرخ کار را میچرخانند. مثلاً یک خیر در محله ما چند کارتن کاغذ برای مدرسه خرید یا پدر یکی از دانشآموزان سیمکشی کلاس را تعمیر کرد. اینها کمکهای داوطلبانه و بیچشمداشتند و نه باید اجباری شوند و نه جایگزین وظیفه دولت. اشکال کار وقتی پیش میآید که بعضی مدارس یا مدیران، این کمکها را به شکل اجبار یا شرط ثبتنام میگیرند. در چنین شرایطی، حس بیعدالتی و بیاعتمادی بین خانوادهها شکل میگیرد، بهخصوص برای آنهایی که توان مالی ندارند. به نظر من، حل ماجرا نیازمند تغییر رویکرد است. دولت باید بودجه مدارس دولتی را واقعبینانهتر برآورد و تخصیص دهد تا مدیر مجبور نباشد برای خرید گچ یا تعمیر یک در به جیب والدین نگاه کند. از طرف دیگر، فرهنگ «حمایت داوطلبانه شفاف» باید جا بیفتد. یعنی مدرسه نیازهایش را شفاف اعلام کند و هرکس دوست داشت و توانست مشارکت کند، بیآنکه فشار یا نگاه سنگینی روی خانوادهای بیفتد. اگر آموزش واقعاً رایگان است، باید کیفیتش هم حفظ شود و رفع کمبودها صرفاً روی دوش والدین و خیرین نیفتد. اما اگر دولت به هر دلیل نمیتواند همه هزینه را بدهد، بهتر است سازوکار شفاف و داوطلبانه برای مشارکت مردمی طراحی کند تا مدرسهها نه محتاج باشند نه بدهکار. مهر برای بچهها باید مزه بوی کتاب و هیجان کلاس را بدهد، نه دغدغه قبض و تعمیر و شهریه پنهان.
در آیین قدردانی از دستاندرکاران نمایشگاه فرصتهای مشترک ایران و افغانستان، نماینده نهبندان و سربیشه

