اربعین امسال با دعوت یکی از اقوام، برای چند روز رفتم یکی از روستاهای خوشآبوهوای استان که اتفاقاً بهعنوان نقطه گردشگری هم شناخته میشه. همهچیز عالی بود؛ هوا تمیز، طبیعت قشنگ، آدمها خونگرم. اما چیزی که تو ذوقم زد، این بود که تقریباً هر خونهای برای خودش یک باغ درست کرده؛ نه یه باغچه کوچیک، بلکه باغهایی که لیترلیتر آب میخورن. خب هزینه آب روستایی که تقریباً ناچیزه، برای همین هم دلشون برای این حجم مصرف آب نسوخته. خانم من اهل یکی از شهرستانهای مرزی استان هست، اونجا هم دقیقاً همین داستان رو میبینی. منطقهای که همیشه با تنش آبی و خشکسالی دستوپنجه نرم کرده، اما با این حال مردم تو حیاط یا زمینهای کناری خونه باغ و حتی چمن درست کردند. انگار هنوز باور نکردیم که کشور با بحران جدی آب روبهروئه، یا شاید چون هزینه آب اونقدر کم حساب میشه، اصلاً توجیه اقتصادی برای صرفهجویی حس نمیکنیم. حقیقت اینه که اگر تا دیروز میشد گفت “یکم مراعات کنیم”، امروز دیگه گذر از مراعات گذشته. کشور آب نداره، سفرههای زیرزمینی خالی شده، و ادامه این وضع یعنی بحرانهای بزرگتر. این که روستاییها و برخی از شهرنشینها با آب شرب یا کشاورزی ارزان، باغویلا یا فضای سبز پرمصرف درست کنن، عملاً سرمایه اصلی ما یعنی آب رو نابود میکنه. به نظر من وقتشه مسئولان محکم وارد عمل بشن. نرخ آب رو در این موارد واقعی کنید، نه این که برای باغ ویلا یا حیاط بزرگ هم مثل حداقل مصرف حساب بشه. حتی میشه بساط این باغویلاهای بیحساب و کتاب رو جمع کرد یا محدود کرد. تا وقتی هزینه مصرف بالا نباشه، نه دلی میسوزه و نه تغییری اتفاق میفته. امروز اگر تصمیم سخت نگیریم، فردا دیگه تصمیمی نمیمونه که بگیریم.

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هماستانیهایی کهسالهاست به دور از زادگاه، در

