چند سالیه که شهر بیرجند، مخصوصاً تو خیابونهای جنوب شهر، محلات مدرس، معلم و اطراف بالای غفاری، شاهد یه پدیده جالب و البته شاید عجیبیم؛ رشد سریع کافه و کافیشاپها! حتی قدم به قدم، سر هر کوچه و کنار هر پارک، یه تابلوی «کافه» یا «کافیشاپ» میبینیم که قارچگونه سر برآوردن و گاهی واقعاً آدم رو شوکه میکنه.سؤال اینجاست: چرا اینهمه کافه یهو تو شهری مثل بیرجند رشد کرده؟ از چی نشأت گرفته و حالا چرا بخش زیادی از جوانها به این سمت میرن؟ یه سر صحبت با همین کافهدارها و البته مشتریها بزنی، به چندتا دلیل مشترک میرسی. اول اینکه جوانهای زیادی تو سالهای اخیر دنبال شغل بودن و همیشه از نبود فرصت کار مناسب گله داشتن. حالا یا سرمایه زیادی نمیخواست یا سود خوبی توش دیدهاند که همه دارن سمت کافهداری میرن. دومش اینه که صاحبان کافهها معتقدن الان بازارش داغه؛ چون کافه، برخلاف رستوران و فستفود، بیشتر محل دورهمی، قرارهای دوستانه و … برای نسل جوونه. انگار کافهها شدن پاتوق نسل جدید؛ یه جور جایگزین برای فضاهایی که شاید زمانی تو فرهنگمون با خونههای بزرگ و جمع خانوادگی پررنگ بود.کارشناسان اما میگن این موج کافهداری یهجور تب است که فضای عرضه و تقاضا رو به سمت خودش کشیده. از یه طرف اشتغالزایی ظاهری ایجاد شده، اما از طرف دیگه این رشد عجیب بدون کنترل، اثرات خاص فرهنگی و اجتماعی هم خواهد داشت. نیازی نیست مثلاً مجوز ندن یا بحث ممنوعیت راه بیفته، اما سؤال مهم اینه: آیا واقعاً این تعداد کافه با نیاز شهر میخونه؟ پیامدهاش از نظر تربیتی، سبک زندگی و حتی مصرفگرایی و چشموهمچشمی چیه؟ به نظر میرسه مسئولان مربوطه و صاحبنظران فرهنگی، باید به جای برخورد شعاری یا مقطعی، یه آسیبشناسی دقیق و ریشهای انجام بدن که چرا اینهمه جوان فقط تو این حوزه جذب میشن؟ چه سیاستهایی میشه داشت که تعادل بازار حفظ شه و فرهنگ بومی خانوادهها هم آسیب نبینه. در کل، رشد قارچگونه کافهها یه پدیده جدیده که به قول معروف «نه سیخ بسوزه نه کباب» باید هم شغل باشه و هم مراقب فرهنگ شهر و جوونامون باشیم.
مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب خراسان جنوبی گفت: اکنون ۶۰۰ کیلومتر از شبکه توزیع آب