نتایج کنکور امسال باز هم یک حقیقت قدیمی را فریاد زد: اکثریت رتبههای برتر، از مدارس سمپاد و معدودی مدارس خاص هستند و حضور دانشآموزان مدارس دولتی در جمع ردههای بالا، به انگشتان یک دست هم نمیرسد. این واقعیت، فراتر از یک آمار ساده، معنایش این است که «فرصت موفقیت آموزشی» در کشور، هنوز عادلانه توزیع نشده است. عدالت آموزشی فقط این نیست که همه بتوانند سر کلاس بنشینند. عدالت یعنی کیفیت معلم، امکانات آزمایشگاهی و کتابخانه، مشاوره تحصیلی، کلاسهای تقویتی و فضای انگیزشی، بهطور برابر در دسترس همه باشد؛ چه آن دانشآموزی که در سمپاد ادامه میدهد و چه آنکه در یک مدرسه دولتی با کلاسهای پرجمعیت درس میخواند. وقتی فاصله کیفیت اینقدر زیاد است، نتیجهاش هم طبیعی است: پراکندگی فرصتها و تمرکز موفقیت در یک اقلیت. این نظام آموزشی، ناخواسته دارد پیامی میدهد که خطرناک است: «برای موفقیت، باید از همان ابتدا در مدرسه خاص باشی.» چنین پیام، انگیزه و امید دانشآموزان مدارس عادی را فرسوده میکند و حتی پیش از ورود به میدان رقابت، آنها را بازنده روانی میسازد. در بیرجند و استان خراسان جنوبی هم همین الگو تکرار شده. خانوادهها، حتی با وضعیت اقتصادی متوسط یا ضعیف، حاضرند برای بردن فرزندشان به مدارس خاص همهچیز را فدا کنند، چون میدانند امکانات و فضای مدارس عادی در بسیاری موارد، توان رقابت ندارد. این روند، نهتنها فشار مالی بر خانوادهها میآورد، بلکه شکاف طبقاتی آموزشی را نیز عمیقتر میکند. مسئله تنها وجود مدارس خاص نیست؛ مسئله نبود برنامه جدی برای ارتقای کیفیت مدارس عادی است. اگر بازار آموزش و یادگیری را انحصاری کنیم و بخش بزرگی از دانشآموزان را با امکانات محدود رها کنیم، نباید انتظار داشته باشیم عدالت آموزشی در عمل محقق شود. امروز، مسئولان آموزشوپرورش باید با شجاعت بپذیرند که عدالت آموزشی فقط یک شعار نیست که در اسناد رسمی قشنگ به نظر برسد. باید از تجهیز آزمایشگاهها و کتابخانهها گرفته تا آموزش معلمان و کاهش تراکم کلاسها، برای ایجاد زمین بازی برابر تلاش واقعی کرد. آینده کشور، با استعدادهای انحصاری ساخته نمیشود؛ با میدان دادن به همه استعدادها ساخته میشود.

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هماستانیهایی کهسالهاست به دور از زادگاه، در

