سوخت سرمایه ها زیر سایه مدیریت

بهروزی فر

سرمقاله امروز به سفارش یک مخاطب هم استانی است، مخاطب عزیزی که از طریق شماره تلفن انتهای ستون سرمقاله، پیام فرستاده و نوشته بودند، لطفاً در مورد این جمله آقای استاندار که مدیر باید جسور باشد و مدیران خسته و نشسته، نزد من جایی ندارند، مطلبی بنویسید. در تماس تلفنی با این شهروند عزیز، هدف از این پیشنهاد را جویا شدم. گفت؛ من نمی توانم بنویسم ولی از شما می خواهم این طور بنویسید که آقای استاندار بدانند این جمله شان خیلی با ارزش است، این که مدیر باید با ایده و انگیزه، پیگیر امور باشد و کارها را با جدیت پیش ببرد، ولی ای کاش به گزینه های مدنظرشان به مدیرانی هم اشاره کنند که به شدت بر “قاعده تفرقه بینداز و حکومت کن”، اعتقاد دارند. مدیرانی که چون خودشان تجربه و توان کافی را ندارند و یا همیشه نگران جایگاه مدیریتی خود هستند، به جای این که افراد توانمند را بازوهایی قوی برای حوزه کاری خود بدانند و از ظرفیت و استعداد آنها در راستای تقویت مجموعه استفاده کنند، بر این باورند که دانایی، تیزهوشی، ذکاوت، استعداد، مرداودات ارزنده و… این دسته از کارکنان، ممکن است جایی دست بی خردی شان را رو کند، لذا توان این افراد، آسیب زاست و می تواند پایه های میز مدیریتی را متزلزل سازد، به همین جهت به هر دری می زنند تا نقش و تأثیرگذاری این گروه از کارکنان را کمرنگ تر و بی رونق تر کنند تا جایگاه ارزشی خود را از دست بدهند و به عبارتی ضعیف تر شوند. تجربه ثابت کرده دستیابی به این هدف و آن هم تضعیف افراد باسابقه نیکو و مقتدر در کار به جهت نفوذی که دارند و تأثیر مثبتی که بر دیگران گذاشته اند و تعامل آنها با همکاران، به راحتی مقدور نیست، ولی یک راهکار غیر اصولی اما کارآمد دارد، این که با رخنه کردن در گروه همتایان و ترویج فرهنگ زیرآب زنی و بدگویی ، رفته رفته همه کارکنان به سرک کشیدن در کار یکدیگر ترغیب شوند و چون طعم شیرین خوش خدمتی را در نزد مدیر مجموعه چشیده اند و می دانند هر گام کوچک شان بی پاسخ نمی ماند، آنقدر به این کار ادامه می دهند که دیگر جای رفاقت و صداقتی باقی نمی ماند. به گفته او، در چنین مجموعه ای که افراد، باصطلاح مدام در حال رو کردن دست یکدیگرند،خوبی های هم را، دیگر نمی بینند و برای بزرگ کردن نقطه ضعف های کوچک نقشه می کشند، کار چگونه باید پیش برود؟ خودش به این سؤال، این گونه پاسخ می دهد؛ در این مجموعه، دیگر انرژی و انگیزه ای برای کار نمی ماند، آنها که همیشه با تمام توان، چرخ دستگاه را به جلو پیش می بردند و هدفی جز تعالی کار و حوزه کاری خود نداشتند، هیچ کورسوی امیدی برای ادامه ندارند و رفته رفته توان شان تحلیل می رود و به روزمرگی می افتند. روزمرگی تک تک افراد تأثیر گذار، رکود دستگاه را به همراه دارد و این رخوت و سستی، اگر در چند دستگاه به ویژه مرتبط و با کار مشترکِ در یک راستا رخ بدهد، بدون تردید، استان را از توسعه دورتر و دورتر می کند. حرف های این شهروند، حدیث شریفی از حضرت رسول (ص) را در ذهنم متبادر ساخت؛ “خیرُ الولاه مِن جمعِ المختلف وَ شرِ الولاه مِن فِرَقِ المؤتَلِف؛ بهترین مدیران و فرمانروایان کسانی هستند که استعدادها و سلیقه های گوناگون را در زیر چتر مدیریت گرد آورند و بدترین مدیران کسانی هستند که مجموعه همسو و هماهنگ را متفرق سازند” . و هم، آن جا که حضرت امیر المؤمنین علی(ع) به اشعث ‏بن قیس کارگزار آذربایجان می ‏نویسند:” کاری که در دست توست طعمه و شکار نیست که به چنگت افتاده باشد (ترا حکومت و مدیریت نداده ‏اند تا آنچه بیابی از آن خود دانسته بخوری) بلکه امانت و سپرده‏ ای‏ است بر گردن تو(که بایستی از آن مراقبت کرده و در راه آن قدمی‏ برخلاف دستور دین برنداری) و باید به فرمان آن کس که بالاتر از توست،حق آن امانت پاس بداری و نگهبان آن باشی(زیرا تو زیر دست امیری هستی که تو را حافظ و نگهبان قرار داده،و ولایتی‏ به تو سپرده که آن را از جانب او انجام دهی) تو را نرسد که به‏ استبداد و دلخواه خود،میان مردم رفتار کنی یا به کاری دست بزنی‏ که به آن فرمان نیافته ‏ای، تو را نمی ‏رسد که متوجه کار بزرگی شوی مگر به اعتماد امر و فرمانی که به تو رسیده باشد و در دست‏ های تو مال‏ و دارایی از مال خداوند بزرگ قرار دارد و تو یکی از خزانه‏ داران من‏ هستی تا آن را به من سپاری…”(نهج البلاغه،نامه ۵). به راستی که مدیران تفرقه افکن، بدتر از مدیران خسته و نشسته هستند، چرا که این گروه از افراد با تکیه بر قاعده؛” شما پیش نروید تا من همیشه پیشتاز باشم”! دل نگران از جایگه خود،  با رخنه در اعتقادات و باورهای درست، خواسته یا ناخواسته! به ترویج سستی، رخوت، اهمال و کم کاری می پردازند و نتیجه در جا زدن و دور شدن از پیشرفت مجموعه است، و مهمتر این که به قول دوست مان، چون دستگاه های اجرایی و ادارات، زنجیره وار به هم متصل هستند، تأثیر نامطلوب یک تفکر اشتباه، می تواند ستون های استحکام و ترقی مجموعه های سازمانی را متزلزل سازد، و همان ضرب المثل معروف ژاپنی؛ به خاطر میخی نعلی افتاد، به خاطر نعلی اسبی افتاد، به خاطر اسبی سواری افتاد، به خاطر سواری جنگی شکست خورد، به خاطر شکستی مملکتی نابود شد، و همه این ها به خاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبیده بود”.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷  اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


مقدم – مدیر شرکت ملی پخش فرآورده‌های نفتی منطقه خراسان جنوبی گفت: فروش مرزی فرآورده‌های

بیشتر

اصغری – پانزدهمین نمایشگاه گل و گیاه در نمایشگاه بین‌المللی بیرجند گشایش یافت.،مدیر عامل نمایشگاه

بیشتر

بهروزی فر – هیئت وزیران در جلسه دهم آذرماه سال ۱۳۹۸ خود به پیشنهاد سازمان بهزیستی

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *


فرم

فرم گزارش اشکال در سایت