مهدی آبادی – چند روز پیش در خیابانهای مرکز شهر بیرجند، با صحنهای روبهرو شدم که تا مدتها ذهنم را درگیر کرد. در گرمای ظهر و شلوغی چهارراه، زنی میانسال مدام به ماشینها نزدیک میشد و با اصرار فراوان، سعی داشت دستمال کاغذیهایش را به هر قیمتی به فروش برساند. وقتی با پاسخ منفی مواجه میشد، نه از ناامیدی، بلکه با لحنی تند و تقاضایی غریب، سعی میکرد مشتریانش را متقاعد کند. چند دقیقه بعد، تنها چند متر دورتـر سر دیگر همین چهارراه، کودکی لاغراندام با صدای ضعیف، ملتمسانه از رانندگان طلب پول میکرد. این تصاویر شاید هر روز بارها تکرار شود، اما هیچوقت عادی نمیشود. برای من و بسیاری از شهروندان این صحنهها ناخوشایند و دردآور است. از یک سو دلرحمی و دغدغه کمک به همنوع، و از سوی دیگر آگاهی از مکرر شدن این چرخه و تبدیل شدن خیابانهای شهرمان به مسیری برای تکدیگری و استیصال، دلمان را گرفته و چارهجویی را ضروری میکند. هر ساله تقریباً همین روزها، خبر از اجرای طرحهایی برای مقابله با تکدیگری منتشر میشود. جلسات برگزار میگردد، مسئولین گزارش میدهند و رسانهها با تیترهای پرتکرار از موفقیتهای مقطعی میگویند. با این حال، نه تعداد متکدیان کاهش پیدا میکند و نه این دغدغه اجتماعی به شکلی پایدار و اصولی مرتفع میشود. گویی ارادهای جدی در حل این معضل وجود ندارد. شاید هم ریشه مشکل اینجاست که مسئولان، تکدیگری را پدیدهای لحظهای تلقی میکنند؛ انگار با چند طرح ضربتی و جمعآوری خیابانی همهچیز تمام خواهد شد. متأسفانه واقعیت چیز دیگری است. پشت هر متکدی، دهها علت و مشکل اجتماعی پنهان است و تا زمانی که این مشکلات حل نشود، هر بار پس از گذشت مدت کوتاهی از اجرای طرحها، خیابانهای شهر دوباره پر میشود از افرادی که برای معیشت، چارهای جز روی آوردن به گدایی نمییابند. واقعیت تلخ اما قابل پیشبینی این است که بسیاری از متکدیان به دلیل ناتوانی در تأمین معاش خانواده و نبود شغل پایدار، به این مسیر کشیده میشوند و درصدی هم متأسفانه وابسته به شبکههای سوء استفادهگری هستند که حلقههای ارتباطی آن حتی به خارج از استان یا شهر وصل است. در این میان، کودکان و زنان به واسطه آسیبپذیری بیشتر و دیده شدن در اجتماع، بیشترین قربانیان این چرخه معیوباند. بارها از زبان کارشناسان و فعالان اجتماعی شنیدهایم که برخورد دستوری و حذف ظاهری این افراد نهتنها مشکل را رفع نمیکند، بلکه گاه آن را پیچیدهتر و پنهانتر میسازد. حتی تفکیک درست میان متکدیان واقعی و سودجویان، کاری پیچیده و نیازمند دقت و برنامهریزی است. کاش مسئولان ما نگاهشان به مسئله تکدیگری تنها محدود به جمعآوری خیابانی و ساماندهی ظاهری نبود و فراتر از آن، ریشههای اجتماعی و اقتصادی این معضل را میدیدند. شایسته است شهرداری، بهزیستی، کمیته امداد و سایر نهادهای مرتبط برای شناسایی دقیق متکدیان واقعی از سودجویان همکاری کنند. راستیآزمایی و شناسایی مشکل معیشتی، ایجاد بانک اطلاعاتی جامع و برقراری سیستم حمایتی اضطراری میتواند بخشی از راه حل باشد. به جای رها کردن خانوادهها پس از جمعآوری، باید آنها را به سمت آموزش و اشتغال هدایت کرد. نه اینکه صرفاً چند شب سرپناه داده شوند و دوباره به همان خیابان بازگردانده شوند. نکته مهمتر، نقش کلیدی اشتغال و معیشت پایدار است. در شرایطی که نرخ بیکاری بالا و فرصت کار اندک باشد، تلاش برای حذف تکدیگری بی فایده خواهد بود. مسئولان استان میبایست بر توسعه مهارتآموزی، اعطای وامهای خرد، حمایت از مشاغل خانگی و توانمندسازی خانوادههای آسیبپذیر تمرکز بیشتری کنند. همچنین آموزش به شهروندان درباره عواقب کمک مستقیم به متکدیان و هدایت آنان به مراکز حمایتی نیز میتواند تأثیرگذار باشد. وجود این حجم از تکدیگری در خیابانهای بیرجند تنها یک اخطار ساده نیست، بلکه نشاندهنده زخمهای عمیق اجتماعی است که تا به امروز کسی برای درمان واقعی آن اقدام نکرده است. وقت آن رسیده که نگاه مسئولان به این مسئله تغییر کند و به جای «طرح و جلسه»های کوتاهمدت به فکر برنامهریزیهای درازمدت، کارشناسی و مبتنی بر حمایت اجتماعی باشند. از مسئولان میخواهم برای تغییر رویکرد و کمک واقعی به این قشر آسیبپذیر، ارادهای جمعی و جدی داشته باشند. اگرچه صورت مسئله تکدیگری در شهر ما قدیمی است، اما علاجش منوط به همراهی، صداقت و تدبیر است تا بیرجند، شهری با چهره انسانی و عاری از تکدیگری باشد. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 اعلام یا ارسال بفرمایید)

جم – سرپرست اداره کل حفاظت محیط زیست گفت: با توجه به وضعیت بحرانی یوزپلنگ