مهدی آبادی – ایران، کشوری که زمانی در میان کشورهای صادرکننده انرژی پیشرو بود، امروز درگیر بحرانی است که بخش بزرگی از زندگی روزمره مردم و رشد اقتصادی کشور را تحتالشعاع قرار داده است؛ بحران ناترازی برق. روزانه شاهد قطع برق در منازل هستیم، اتفاقی که بسیاری را به یاد دوران جنگ تحمیلی در دهه ۶۰ میاندازد؛ زمانی که خاموشیهای طولانی به دلیل کمبود منابع و شرایط خاص جنگی، جزئی از زندگی مردم بود. اما امروز، شرایط به گونهای دیگر است؛ در حالی که کشور با چالشهای اقتصادی و تحریمهای سنگین مواجه است، شکاف بین مصرف و تولید برق به یکی از مهمترین مسائل کشور تبدیل شده و بحران ناترازی برق به یک مشکل اساسی بدل شده است. یکی از اقدامات دولت در راستای مدیریت این بحران، تغییر ساعت کاری ادارات بوده است. براساس تصمیم اخیر، ساعت کار ادارات به ۶ صبح تا ۱۳ تغییر پیدا کرده تا حداکثر صرفهجویی در مصرف برق در ساعات پیک انجام شود. این تغییر شاید در نگاه اول راه حلی سریع و عملی به نظر برسد؛ اما تأثیرات زیادی بر جنبههای اجتماعی، روانی و حتی بهرهوری کارکنان به همراه داشته است. بسیاری از خانوادهها و کارکنان معتقدند این تغییرات در سبک زندگی روزمره، اختلالات جدیدی ایجاد کرده و در نهایت اثرگذاری آن بر کاهش مصرف برق، در مقابل نارضایتی عمومی نیازمند بررسی بیشتر است. در کنار این تصمیم، دولت به راهکارهای دیگری نیز روی آورده است. از جمله اقداماتی که در دستور کار قرار گرفته، توسعه انرژیهای تجدیدپذیر، بهویژه نیروگاههای خورشیدی است. طرح احداث پنلهای خورشیدی در زمینهای مجاور چاههای کشاورزی و سرمایهگذاری در نیروگاههای خورشیدی، گامی مثبت در مسیر تأمین انرژی پاک و تجدیدپذیر محسوب میشود. با این حال، بحران ناترازی برق فراتر از این اقدامات است و عوامل ریشهایتری در شکلگیری این بحران دخیل هستند. اگرچه توسعه نیروگاههای خورشیدی و تغییر ساعات کاری تصمیماتی مهم و نشاندهنده تلاش دولت برای مواجهه با بحران هستند، اما واقعیت این است که این بحران، نتیجه ترکیب چند عامل ریشهای در سالهای گذشته است. ناترازی برق مستقیماً با تحولات سیاسی و اقتصادی کشور گره خورده است. تحریمهای نفتی و اقتصادی که طی سالهای گذشته شدت گرفتهاند، تأثیرات عمیقی بر توان اقتصادی کشور و سرمایهگذاری در زیرساختهای انرژی داشتهاند. صنایع انرژی کشور برای توسعه ظرفیت تولید، نیازمند سرمایهگذاریهای کلان در فناوریهای نوین هستند؛ اما این نیاز به دلیل محدودیتهای مالی و تحریمی، به طور کامل برآورده نشده است علاوه بر محدودیتهای سرمایهگذاری، مصرف برق در ایران طی سالهای اخیر بیرویه افزایش یافته است. تغییر سبک زندگی، رشد جمعیت و گسترش صنایع بدون پیشبرد فوتی و تفاضل ظرفیت تولید، سبب شده است که مصرف از تولید پیشی بگیرد. امروز، شاهد شرایطی هستیم که حتی طرحهایی نظیر تعطیلی پنجشنبههای ادارات مطرح شدهاند تا بار مصرف برق کاهش یابد؛ طرحهایی که در گذشته کمتر شاهد آن بودیم و نشاندهنده وخامت بحران موجود هستند در همین راستا، نکته مهم دیگر این است که زمانی سیاستهای مصرف انرژی به گونهای طراحی شده بود که برق و گاز صنایع قطع میشد تا منازل دچار خاموشی نشوند. اما امروز بحران به خانهها نیز رسیده و مردم در روزهای تابستانی گرم و عصرهای زمستانی سرد، قطع برق را تجربه میکنند. چنین وضعیتی گویای تغییر جدی در ابعاد بحران است: دیگر نمیتوان با راهکارهای سنتی و کوتاهمدت به مقابله با این چالش پرداخت برای درک بهتر بحران ناترازی برق، باید فارغ از نگاه جناحی و بدون مقصر دانستن افراد یا گروهها، به دلایل واقعی شکلگیری آن پرداخت. این بحران حاصل یک مجموعه عوامل بنیادی است: – کاهش سرمایهگذاری در زیرساختها: نبود بودجه کافی برای توسعه نیروگاههای حرارتی، برقآبی و انرژی تجدیدپذیر از دلایل اصلی ناتوانی در پاسخگویی به رشد مصرف است. – تأثیر تحریمها: تحریمها، واردات فناوریهای نوین و تجهیزات مورد نیاز برای نگهداری و بهروزرسانی تأسیسات را محدود کرده است. – افزایش مصرف غیرمنطقی: فرهنگسازی مناسب در زمینه مصرف بهینه انرژی بهرغم تلاشهای گذشته، هنوز به اندازه کافی مؤثر نبوده و همزمان برخی سیاستهای حمایتی نیز موجب مصرف بیرویه شدهاند. – عدم برنامهریزی بلندمدت: نبود چشمانداز بلندمدت در حوزه انرژی، همراه با فقدان ثبات در سیاستگذاریها، موجب شده است که ظرفیت تولید، متناسب با رشد کشور گسترش نیابد.بیتردید، برخورد سطحی و مقطعی با این مشکل، تحت هیچ شرایطی نمیتواند راهحل بحران فعلی باشد. تصمیماتی مثل تغییر ساعت کاری، تعطیلی روزهای کاری ادارات یا احداث پروژههای کوچک تجدیدپذیر، بیشتر نقش مسکّن موقت را دارند تا راهکارهای بنیادی.برای پایان دادن به ناترازی برق، راهی جز سرمایهگذاری مؤثر و گسترده وجود ندارد. باید نگاه بلندمدت و جامع نسبت به این بحران داشت و اقداماتی عملی و مؤثر انجام داد. موارد زیر میتوانند به مدیریت و حل بحران کمک کنند: 1.توسعه نیروگاههای مدرن: احداث نیروگاههای حرارتی و برقآبی و استفاده از فناوریهای پیشرفته برای افزایش بهرهوری و ظرفیت تولید انرژی حیاتی است.2. گسترش انرژیهای تجدیدپذیر: پروژههای خورشیدی و بادی باید سهم بیشتری از تولید انرژی کشور را تشکیل دهند. توسعه پنلهای خورشیدی در مناطق روستایی و زمینهای کشاورزی میتواند فشار بر نیروگاههای سنتی را کاهش دهد.3. بهینهسازی مصرف: اصلاح سیاستهای مصرف انرژی و فرهنگسازی عمومی برای کاهش مصرف بیرویه، اقدامی حیاتی است که باید جدیتر گرفته شود.4. رفع موانع ناشی از تحریمها: تلاشهای دیپلماتیک و مذاکرات اقتصادی برای کاهش فشارهای تحریمی، راهی برای جذب سرمایهگذاری خارجی و توسعه زیرساختهای انرژی است.بهرحال بحران ناترازی برق، چالش پیچیده و فراگیری است که بخش بزرگی از زندگی مردم و عملکرد اقتصادی کشور را مختل کرده است. این مشکل با تغییرات مقطعی یا اقدامات سطحی قابل حل نیست و نیازمند برنامهای جامع، بلندمدت و مبتنی بر سرمایهگذاری است. واقعبینی در مواجهه با این بحران به کنار گذاشتن نگاههای جناحی و تمرکز بر رفع ریشههای مسئله نیاز دارد. با اجرای سیاستهای هوشمندانه و استفاده مؤثر از منابع، میتوان این بحران را مدیریت کرد و به تعادل در تأمین انرژی کشور دست یافت. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 اعلام یا ارسال بفرمایید)

میرکلانی – مدیرعامل منطقه ویژه اقتصادی استاندار گفت: به دستور استاندار با رفع اختلال ایجاد