کاری – خراسان جنوبی سرزمین مردمانی صبور، فرهنگهایی ریشهدار و تاریخِ ساخته شده به دست فرزانگانی چون مولانا عبدالعلی بیرجندی و پروفسور محمدحسین گنجی است؛ سرزمینی که مدرسه شوکتیهاش سومین مدرسه مدرن ایران بود و روزی علم، وقار و آینده از کوچههایش عبور میکرد. اما امروز، سؤال تلخ و اساسی کنار همه این افتخارات قد علم کرده است: چرا جوانان این استان، بهجای ساختن فردا در دیار خود، رؤیای موفقیت را در رفتن تعریف میکنند؟پاسخ را باید در واقعیتهای امروز جستوجو کرد؛ واقعیتهایی که با کمبودهای زیربنایی، محدودیت امکانات دانشگاهی و رکود فرصتهای شغلی گره خوردهاند. در خراسان جنوبی، قوانین نانوشتهای حاکم است که گویی از جوان میخواهد یا به شرایط موجود تن بدهد یا راه سفر و مهاجرت را انتخاب کند. بسیاری از رشتههای تحصیلی تخصصی در این استان ارائه نمیشود، مراکز نوآوری و صنایع پیشرفته انگشتشمارند و فضای تفریحی، فرهنگی و حتی گفتوگوهای آزاد اجتماعی کمتر مجال بروز دارد. در چنین شرایطی، نگاه جوان به مشهد، تهران، شیراز و حتی خارج از مرزها، فقط یک رؤیای شخصی نیست؛ بلکه راهی برای زنده ماندن آرزوهای علمی و اجتماعی اوست.این مهاجرت تنها مربوط به نیروی کار ساده نیست؛ نخبگان، رتبههای برتر کنکور، دانشجویان تیزهوش و حتی هنرمندان نیز در صف رفتن قرار گرفتهاند. آنان که میتوانستند پدران علم فردای این سرزمین باشند، ترجیح میدهند در شهرهایی قدم بگذارند که آزمایشگاه دارند، سالن تئاتر دارند، مرکز استارتاپ، دانشگاه مادر و هوای تنفس فرهنگی. آنسو شهری است که بستر میدهد و اینسو دیاری که اغلب، فقط خاطره، سکوت و سالخوردگی میماند.در میان همه این واقعیتها، یک مؤلفه عاطفی و فرهنگی نیز نباید نادیده گرفته شود. خراسان جنوبی هنوز خانه خانوادههای گرم، پیوندهای عمیق نسلی، سفرههای مشترک و حرمت پدر و مادر است. جوانی که میرود، فقط خانه را ترک نمیکند؛ دل پدر را میلرزاند، نگاه مادر را خالی میکند و اتاقهای قدیمی را به خاطره میسپارد. خانوادهها با تمام دلتنگی، فرزندانشان را راهی میکنند چون رؤیا را از سقف کوتاه خانه بلندتر میبینند. و همین تضاد میان عشق به ماندن و اجبار به رفتن، زخمی عمیق و خاموش بر جان این سرزمین گذاشته است.اینهمه، ما را به یک پرسش اساسی میرساند: اگر این استان، روزگاری مهد اندیشه و زادگاه فرزانگان بوده است، چرا امروز بیشتر به سکوی پرتاب برای رفتن تبدیل شده تا بستری برای ساختن؟ آیا زمان آن نرسیده است که مدیران، نخبگان و مردم دست در دست هم، بهجای وداع با فرزندان خود، خانهای برای ماندن بسازند؟ خراسان جنوبی، قرار است زادگاه رؤیا باشد یا ایستگاهی برای خداحافظی؟

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هماستانیهایی کهسالهاست به دور از زادگاه، در

