یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

تأملی بر یک سفر

هرم پور

«ای دلبر رعنای من، از من چرا رنجیده ای؟ ای شوخ بی پروای من، از من چرا رنجیده ای؟» رنج و پروا! این ترانه ی زیبا، با دوتار یا سه تار استاد برجسته ی موسیقی خراسانی، سرآغاز یک سفر خیرخواهانه است که این روزها در فضای مجازی پستهایی از آن منتشر شده است. در روزهای گذشته ویدیوها و تصاویری از حضور آقای پرویز پرستویی بازیگر برجسته سینما و تلویزیون درکنار بعضی از چهره های مشهور از جمله آقای رسول خادم قهرمان بزرگ کشتی ایران و جهان در برخی روستاهای مرزی خراسان جنوبی منتشر شده است. تصاویر اشتراک گذاری شده در فضای مجازی مربوط به هفدهم خرداد است. بازیگر و ورزشکار محبوب ما این بار رنج سفر بر جسم و جانشان هموار کرده اند و برای کمک به مردم محروم بعضی روستاهای استان از جمله روستاهایی مثل «چاه علی گل» و ظاهراً دوازده روستای مرزی دیگر، کمک های مردمی جمع آوری شده را بین اهالی تقسیم می کنند. حتماً دعوت می کنم این ویدیوی چند دقیقه ای زیبا را ملاحظه بفرمایید. فیلم، بازتاب هایی خوبی داشت و شاید مهم ترین مقصود و هدفش از همان لحظات اولیه با معطوف شدن نگاهها و ذهن ها به محرومیت های استان، برآورده شد. در بخشی از این ویدیوی منشر شده که با نماهنگی زیبا آمیخته با موسیقی مقامی خراسانی، حس و حال مخاطب را به سیطره می گیرد و تأثیر جذاب تری بر مخاطب می گذارد، آقای پرستویی حین حضور در منزل یکی از اهالی محروم منطقه، مطلبی را عیناً به این صورت مطرح می نمایند: «این را به عنوان نارضایتی نمی گوییم ولی می گوییم چرا باید همچنین وضعی وجود داشته باشد؟من ایمان دارم که مسؤولین ما حتی این جا را نمی شناسند. این واقعاً انصاف نیست که ما این آدم ها را نبینیم. خوبه که این آدم ها را زیرنظر داشته باشیم و گاهی هم بهشان سر بزنیم.» اما چند نکته مهم:

1- خراسان جنوبی استانی کم برخوردار است. این استان در برخی از حوزه ها محرومیت های ویژه هم دارد. این یک واقعیت غیر قابل کتمان است. اما همگی بپذیریم که خراسان جنوبی برای زیر پاگذاشتن محرومیت هایش در این برهه مهم تاریخی، بیش از آنکه نیازمند جلب کردن توجه مسؤولین و مخاطبین خود از مجرای سوار شدن بر احساس ها و ارائه کمک های معیشتی صرف باشد، نیازمند تزریق فرهنگ توسعه به مردم و هدیه دادن منطق پیشرفت به مناطق کم برخوردارتر استان است تا توسعه را بشناسند، بخواهند، مطالبه کنند و از همه مهم تر، آن را بپذیرند نه آنکه پسش بزنند.

2- به دلایلی که فعلاً جای بحثش نیست، حاشیه های مرزی کشور همواره با محرومیت های ویژه پنجه در پنجه بوده اند. اما چنین شرایطی دلیلی بر این ادعا که «مسؤولین روستاها را نمی شناسند» یا «از محرومیت هایشان بی خبرند» نیست. آنچه همیشه حتی ما که بومی و مثلاً دلسوز این استان هستیم، مدعی آن شده ایم و مطالبه آن را داشته ایم، عدم اطلاع و شناخت نبوده، بلکه فقدان برنامه و عدم توان اجرا و مدیریت بوده است که خوشبختانه در سالهای اخیر به حداقل رسیده و در دوران استاندار جدید، به صورت غیرقابل باوری شکاف بین مشکلات و استعداد استان برای رفع آن ترمیم پیدا کرده است.

3- بیان مطالبی از این دست از سوی سلبریتی های مردمی که همواره از محضر آنان درس های فراوان اخلاقی آموخته ایم، اگر بر اثر بی اطلاعی از شرایط منطقه باشد، جای گلایه مندی و اگر بر اثر برخی القاء پذیری های مبتنی بر احساس های زودگذر باشد، جای تعجب دارد. جناب آقای پرستویی عزیز و جناب آقای خادم بزرگوار! عزیزان محبوب دلهای همه ی ما! دهها روستا به مثابه و مشابه آنچه شما در هفدهم خرداد و تنها برای چند ساعت میهمانشان بودید و ملاحظه فرمودید و قدم بر آن گذاشته و با دلهایتان پذیرای رنج و غمهای اهالیشان شدید، در جای جای استان وجود دارد که هم مسؤولان از آن با خبرند و هم کارهای فراوانی در قبال آن انجام داده اند. اما چه کنیم که مثل شما و دوستان بزرگوارتان نه مرکزنشین و نه دارای شأن و جایگاه ویژه ای برای شنیده شدن و دیده شدن هستیم. ممنونیم که آمدید تا ما را ببینید و ما را بشنوید. و سپاسگزاریم که برای دیدن و شنیده شدنمان تلاش می کنید. اما «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟» همت و تلاش مسؤولان استان هم در این ماهها این است که استان را به چشم و گوش مسؤولان بکشانند که اگر در این کار موفق شوند خراسان جنوبی نه یکسال که دهها سال جلو افتاده و به مقاصد توسعه ای و اهداف رفع محرومیتش نزدیک تر شده است. سالها بود منتظر حرکت های بزرگ اینچنینی از طرف شما عزیزان بودیم که که متأسفانه به هر دلیلی انجام نشد. اکنون هم بسیار ممنونیم، اما باکمی گلایه از تأخیرهایتان که خوشبختانه به نوعی دیگر و توسط افرادی دیگر از جمله تیم مدیریتی جدید استان در حال جبران شدن است.

4- ما باز هم نیازمند حضورگرمتان هستیم. در این استان و در هر گوشه اش با همان دلسوزی و با همان همیت و غیرت و مهربانی همیشگی تان. اما اینبار درکنار همه ی رنج هایی که از غم این مردم بر شما می نشیند، دوست داریم با فکر ها و اندیشه ها و فعالیت ها و همت های بلندی که منجر به کارهای بزرگ در این استان برای رفع محرومیت شده کمی هم دست بدهید و دلهایتان را جلای امید و انگیزه به مدیران خدوم استان ببخشید.

5- نمی خواستم این را بگویم اما راستش را بخواهید کمی به من و هم استانی های عزیزم بر می خورد که دوستان بزرگواری چون شما کمی توشعه معاش بدست بگیرند و صدقه وار، درب خانه های هم استانی هایم را با هر مقدار از محرومیت بزنند و چیزی تحویلشان بدهند و بعد بگویند که ما از تهران به یادشان بودیم و شما در کنارشان بویی از مساعدت برای آنها نبرده اید! آقای پرستویی عزیز و جناب خادم بامحبت! ما هم می دانیم و می بینیم. اما چه کنیم که «دِرم داران عالم را کَرم نیست و کَرم داران عالم را دِرم نیست»! شما کهاز قضا هم صاحب دِرم هستید و هم صاحب کَرم، کاش کمی بیشتر و پیشتر می ماندید و می آمدید و توبره ی جوانان و نوجوانان این دیار مرزی را از آموخته های هنری و ورزشی تان هم پر می کردید. این روزها فرزندان این دیار به چنین توشه های معاشی بیشتر نیازمندند.ویدوی زیبای شما با ترانه ی «ای ماه عالم سوز من، از من چرا رنجیده ای؟ ای شمع شب افروز من، از من چرا رنجیده ای؟ خواهم تو را میهمان کنم، از جان و دل قربان کنم، جای تو بر چشمان کنم، از من چرا رنجیده ای؟» پایان می یابد. اما انتظار ما برای میهمان نوازی های بهتر از شما هیچگاه پایان نخواهد پذیرفت. باز هم چشمهایمان جاده ی قدم های خیرخواهانه تان. منتظرتان هستیم، اما این بار با خبرها و توشه های بهتر از قبل.

(لطفا نظر و پیشنهاد خود در رابطه با یادداشت های روزنامه را به شماره 09304943831 ارسال فرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت