- رجب زاده – در ظلمت جسم، چراغ روشن فطرت را نهاد تا همیشه پرتوافشان باشد و حیاتبخش. پنجره ای از نور باز است. نسیمی به لطافت مهر می وزد. عطرخوش سحر از عرش خدا مشام روح را پر کرده است. روح آزاد است. در رهایی از جسم سنگین، در رهایی از نا کجا آبادی به نام زمین ، روح در جهان خود است در وسعت بی پایان بودن در بی نهایت دیدن، دانستن، در هم آمیختن با هر چه هست هر چه در فرمانروایی اوست. روح، با نشانه هایی از اصلش ملاقات کرده، بی تاب است بی پروا برای لقاء، برای دیدار برای پیوستن به ذات مقدسش، برای او شدن. روح این شب ها از پرواز در ملکوت به زمینی باز می گردد که بس در تنگنا قرار داد در هراس در لحظه های تاریک فراموشی. زمزمه کلامش رهایی بخش از این هراس نافذ است، هراسی که فراموشی از اصل خویش ، آن را تا عمق ذهن و باور می برد. هراس هولناک غفلت از خود. صدای خدا می آید: «پس روى خود را با گرایش تمام به حقّ، به سوى این دین کن، با همان سرشتى که خدا مردم را بر آن سرشته است. آفرینش خدا تغییرپذیر نیست. این است همان دین پایدار، ولى بیشتر مردم نمیدانند» فطر، چیدن میوههایی است که از فطرت میجوشد. فطر، سپاس نعمتی است که در رمضان نازل شده است. پیروزی بر خصم درون، جشنی روحانی که هنگامه میثاق بستن است با فطرت، با خود، با شناخت. حالا پس از یک ماه مجاهده برای غلبه بر نیازی انسانی ، بتوانی حس خوب این سوال را از خود درک کنی .« من کیستم ؟ » تو از اویی . در تو دمیده از روحش، از خودش، از خدا . باید به خود آیی. هر چند طلسم این جهانی / در باطن خویشتن تو کانی / بگشای دو دیده نهانی / آخر تو به اصل اصل خویش آ / چون زاده پرتو جلالی / وز طالع سعد نیک فالی/ از هر عدمی تو چند نالی / آخر تو به اصل اصل خویش آ / لعلی به میان سنگ خارا / تا چند غلط دهی تو ما را / در چشم تو ظاهرست یارا / آخر تو به اصل اصل خویش آ.

جم – سرپرست اداره کل حفاظت محیط زیست گفت: با توجه به وضعیت بحرانی یوزپلنگ