مهدی آبادی – کاهش جمعیت، معمولاً ناگهانی به چشم نمیآید؛ آهسته، بیصدا و در پسِ روزمرگیها شکل میگیرد، تا روزی که به بحران تبدیل شود و هیچ نسخهای کارگر نباشد. آمار تازه ادارهکل ثبت احوال خراسان جنوبی شاید در نگاه اول نگرانکننده به نظر نرسد، اما پشت همین چند درصد کاهش ولادت، داستانی بزرگ از تغییرات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نهفته است. در ششماهه نخست امسال، تنها هفت هزار و سه مورد تولد در استان ثبت شده که نسبت به مدت مشابه سال گذشته ۶.۴ درصد کاهش نشان میدهد. در ظاهر، نرخ ولادت همچنان بالاست؛ ۱۷.۳ در هزار نفر، یعنی بالاتر از میانگین کشوری که ۱۱.۶ است. اما حقیقت ماجرا در این مقایسه ساده با میانگین ملی پیدا نمیشود، بلکه در مقایسه امروز با دیروزِ خودمان معنی پیدا میکند. وقتی به روند دهه اخیر نگاه میکنیم، درمییابیم خراسان جنوبی که روزگاری یکی از جوانترین استانهای کشور بود، امروز در مسیر پیری قرار گرفته است. در همه شاخصهای جمعیتی، سرعت افت نرخ زاد و ولد خطرناکتر از سطح فعلی آن است. کاهش ۶.۴درصدی فقط در یک سال، بهمثابه چراغ قرمزی است که هشدار میدهد موتور جمعیت خراسان جنوبی در حال کند شدن است. این کاهش در درازمدت تأثیر مستقیم بر نیروی کار، پویایی اجتماعی، بازارهای مصرف و حتی بر نظام آموزشی و خدمات شهری خواهد گذاشت. آمار و جدولها خشکاند، اما حقیقت پشت آنها بسیار انسانی است؛ خانوادههایی که دیگر کمتر تصمیم به فرزندآوری میگیرند، زوجهایی که با بحران معیشت و هزینههای زندگی دست و پنجه نرم میکنند و جوانانی که امید به آینده را از دست دادهاند. اینها امروز فقط آمارند، اما چند سال دیگر، به واقعیتی سخت تبدیل خواهند شد. استانهای مرزی و کمبرخوردار مثل خراسان جنوبی معمولاً ساختار جمعیتی جوانتری دارند، اما همین ویژگی در صورت تداوم کاهش زاد و ولد، به یک نقطه ضعف بدل میشود. چرا که این مناطق از ابتدا بر نیروی انسانی فعال و خانوادههای پرجمعیت متکی بودهاند؛ نیرویی که اگر کاهش یابد، جایگزینی برای آن چندان ساده نیست. بیثباتی اقتصادی و نبود فرصتهای پایدار شغلی در سالهای اخیر، روستاها و شهرهای کوچک استان را با موج مهاجرت روبهرو کرده است. جوانانی که به امید آیندهای روشنتر به شهرهای بزرگتر میروند، اغلب ازدواجشان به تأخیر میافتد و فرزندآوری را به زمانی نامعلوم میسپارند. وقتی فرزند نخست دههها به عقب میرود، زاد و ولد کل جامعه فرو میکاهد، و آنچه باقی میماند، جمعیتی پیرتر و خستهتر است. کاهش ولادت فقط مسئلهای خانوادگی یا فرهنگی نیست، بلکه یک چالش امنیتی و توسعهای است. در جهانی که رقابت اقتصادی بر پایه نیروی انسانی جوان و خلاق است، هر درصد کاهش در تولد، یک درصد از آینده را کم میکند. کتابهای درسی کمتر خریده میشود، کلاسهای مدارس روستاها خالیتر میشود، بازار مسکن از خانوادههای تازهتأسیس تهی میگردد و سرانجام، چرخه تولید و کار به رکود میافتد. محرومیت جمعیتی، خطر خاموشی تدریجی حیات استان است؛ نه بهصورت ناگهانی، بلکه قطرهقطره و آرام. عادیترین اشتباه در تحلیل این آمار، مقایسه ساده با میانگین کشور است؛ گویی چون هنوز از برخی استانها بالاتریم، جای نگرانی نیست. اما غافلیم از اینکه با همین روند، فاصله رو به کاهش است و چند سال دیگر ممکن است استانهایی که امروز در پایین جدولاند، با سیاستهای جمعیتی درست از ما پیشی بگیرند. مهمتر از جایگاه عددی، جهت حرکت منحنی است و منحنی خراسان جنوبی متأسفانه نزولی است. این همان جایی است که باید سیاستگذار و مدیر استانی به خود بیاید و سیاستهای تشویقی مؤثر، تسهیلات ازدواج و حمایت از فرزندآوری را از سطح شعار به بطن زندگی مردم ببرد. اگر امروز به سراغ دلایل نرویم و تنها به ثبت عددها بسنده کنیم، پنج یا ده سال دیگر نتیجه را در کلاسهای خالی مدارس، در بازار کار بیتحرک، در خانههای سالخورده و در فرسایش اجتماعی خواهیم دید. جمعیت زمانی کاهش نمییابد که فرزند بهصورت برنامهریزیشده و با حمایت عمومی متولد شود؛ اما در شرایط بیاعتمادی اقتصادی و بیثباتی آینده، جوانترین جمعیت هم انگیزهای برای فرزندآوری ندارد.خراسان جنوبی هنوز فرصت دارد. هنوز جمعیتاش از میانگین کشور جوانتر و پرتوانتر است، هنوز میتواند از این هشدارها درس بگیرد و سیاستگذاری آیندهنگرانهای داشته باشد. هر نوزاد جدید، در حقیقت نشانهای از امید و پایداری اجتماعی است، و هر بیتفاوتی در برابر روند نزولی ولادت، گامی بهسوی خاموشی تدریجی حیات جمعی ما. آمار امسال شاید در مقایسه ملی خوب به نظر برسد، اما با نگاهی به خودمان، کافی است تا بفهمیم خطر در کمین است و زنگ هشدار جمعیتی خراسان جنوبی از هماکنون به صدا درآمده است. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 ارسال بفرمایید)
در آیین قدردانی از دستاندرکاران نمایشگاه فرصتهای مشترک ایران و افغانستان، نماینده نهبندان و سربیشه

