کاری – در دل رشتهکوههای سربیشه، روستای چنشت با معماری پلکانی و هنرهای سنتیاش جلوهای کمنظیر از فرهنگ اصیل ایرانی را به نمایش میگذارد. در این روستا، دو بانوی پیشکسوت با دستانی پرتوان، میراث کهن چنشت را نه تنها حفظ میکنند بلکه به نسلهای بعدی منتقل میکنند؛ بانوانی که با پولکدوزی، عروسکهای دستدوز و دود اسپند، زندگی و باورهای مردمان را همچنان زنده نگه میدارند.
چنشت؛ روستای رنگها
و سنتهای پایدار
روستای چنشت که به «روستای رنگها» معروف است، با معماری پلکانی و دیوارهای خشتی و چوبی، یکی از نگینهای گردشگری فرهنگی خراسان جنوبی محسوب میشود. این روستا در دل طبیعت بکر رشتهکوههای سربیشه قرار دارد و آیینهای بومی و هنرهای سنتیاش زبانزد خاص و عام است. آویزان کردن عروسکهای دستدوز بر سردر خانهها به عنوان نمادی برای دفع چشمزخم و حفظ آرامش خانوادهها، و دود کردن اسپند کنار درب منازل از آیینهایی هستند که هنوز به قوت خود پابرجا ماندهاند.
بیبیبیگم عزیزی؛ مادر پولکدوزی
و راوی تاریخ زنان چنشت
بیبیبیگم عزیزی، بانویی ۸۲ ساله، سالها با عشق و پشتکار، هنرهای پولکدوزی، قلابدوزی و عروسکسازی را زنده نگه میدارد. او نه تنها هنرمندی چیرهدست بلکه راوی زندگی و تاریخ زنان این روستا به شمار میرود.بیبیبیگم درباره پولکدوزی میگوید:وقتی پولک میدوزم، انگار داستان زندگی زنانی را بازگو میکنم که نسل به نسل این هنر را به ما سپردهاند. هر پولک، هر گل و هر نخ، خاطرهای از روزگار ما و سختیها و شادیهایمان است. به یاد دارم که مادربزرگهایم چگونه با دستانی پرتوان این هنر را زنده نگه میداشتند. برای من، این پولکها فقط تکههای فلز نیستند؛ روح و هویت زنان چنشت در آنها جاری است.او درباره عروسکهای دستسازش ادامه میدهد:عروسکها را با پارچههای رنگی و تکههای کهنه میدوزم. صورتشان را با گچ و زغال سفید میکنم تا شبیه عروسکهایی شوند که در کودکی با آنها بازی میکردیم. این عروسکها فقط اسباببازی نیستند، آنها نگهبانان خانهاند، نماد امید و محافظت در برابر چشمزخم. هرگاه عروسکی را میدوزم، انگار دلی را آرام میکنم.
بیبیبیگم و حکایت مردی که
حتی کوهها دوستش داشتند
او از آیینهای محلی نیز خاطرات پررنگی دارد:
عروسیهای قدیم ما سه شب و سه روز طول
میکشد. شب اول، عروس را با دف و آواز به بالای کوه میبرند، شب دوم با اسب به خانه میآورند و شب سوم جشن بزرگی برگزار میکنند که همه مردم در آن دور هم جمع میشوند و میرقصند. آن روزها سختیهای زیادی داشتیم اما شادیهایمان آنقدر پررنگ بود که فراموش نمیشود. الان این رسمها کمرنگ شده و این برای ما بسیار غمانگیز است. درباره دود کردن اسپند میگوید:ما همیشه کنار در خانههایمان سکوهایی داریم که اسپند میسوزانیم. این دود، نماد پاکی و آرامش است و از دیرباز بین ما رواج داشته است. هر بار که اسپند دود میکنم، حس میکنم که بدیها دور میشوند و آرامش به خانه برمیگردد. بیبیبیگم با چشمانی اشکآلود از همسر فقیدش سید حاجی چنشتی چنین یاد میکند:او مردی بزرگ و مهربان است، کسی که به هنر و زندگی من احترام میگذارد.
حتی کوهها به او احترام میگذارند. بعد از رفتنش، زندگی سختتر میشود، اما یاد و
هنرمان قوت قلب من است و هر روز با دستان
خودم این میراث را زنده نگه میدارم.
هنر جاری در دستان بانو خیری؛ پل ارتباطی میان نسلها
در کارگاه کوچک و پرعطر رنگها، با بانو خیری، خیاط و هنرمند سوزندوز چنشتی به گفتگو مینشینیم؛ بانویی که با ظرافتی مثالزدنی در قالیبافی و سوزندوزی، طرحهایی خلق میکند که هرکدام داستانی از زندگی و فرهنگ مردم این دیار را بازگو میکند.بانو خیری میگوید:صدای آرام نخ و تار در دستانم، نوایی از امید و استمرار فرهنگ ماست. هر گرهای که میزنم، به نوعی پلی است میان گذشته و نسلهای آینده. این هنر فقط زیبایی ظاهری نیست، بلکه زبان بیکلام هویت و اصالت زنان چنشت است. او ادامه میدهد:هر نقش و نگار روی لباسهای محلی، قصهای از زندگی و ارزشهای ماست که باید حفظ شود. هنر من، پاسداشت فرهنگ است و هرگاه کاری را به پایان میرسانم، احساس میکنم بخشی از تاریخ را زنده نگه داشتهام.
خیری خیاط؛ بانوی دوخت
و دمنوشهای گیاهی
خیری خیاط، بانویی میانسال، یکی از چهرههای شاخص هنری چنشت است که علاوه بر دوخت لباسهای محلی و عروسکهای پارچهای، در تهیه دمنوشهای گیاهی نیز مهارت دارد.او درباره فعالیتهای خود میگوید:دوختن عروسکها و لباسهای محلی، نه فقط یک حرفه بلکه راهی است برای حفظ هویت و فرهنگ ما. هر محصول حاصل ساعتها تلاش و عشق است و آرزو دارم این هنر را به همه نشان دهم.خیری درباره غذاهای محلی میگوید:ما اشکنه، اش دوغ، بلغور و نان تنوری میپزیم. این غذاها ساده اما پر از طعم و خاطرهاند و وقتی مهمانان میخورند، حس میکنند به خانه مادربزرگشان برگشتهاند. او درباره گیاهان دارویی میگوید:آویشن، نعناع کوهی، گل گاوزبان و بهلیمو را از کوههای اطراف جمعآوری میکنم. دمنوشهایی که درست میکنم ترکیبی از طعم و خواص طبیعت است و گردشگران بسیار استقبال میکنند.
صدایی از دل کوهستان؛ بانوان
چنشت خواستار دیده شدن
و حمایت گردشگران
سخن این دو زن هنرمند این بود که: ما با دل و جان این هنرها را از مادران و مادربزرگهایمان یاد گرفتیم و تا امروز با دستخالی اما با دلِ پُر، آن را زنده نگه داشتهایم. اما این هنر اگر دیده نشود، آرامآرام خاموش میشود. از مردم و گردشگران میخواهیم به چنشت بیایند، پای حرفهایمان بنشینند، کارهایمان را ببینند و اگر خواستند، با خود ببرند؛ نه فقط یک کار دست، بلکه تکهای از تاریخ و فرهنگ این روستا. ما چیزی نمیخواهیم جز اینکه هنرمان دیده شود، ارزشش را بدانند و نگذارند با رفتن ما، این میراث هم فراموش شود. اگر شما نباشید، این هنرها هم کمکم در دل خاک میمانند.
زنان چنشتی؛ ستونهای زنده
فرهنگ و هنر
بیبیبیگم عزیزی و خیری خیاط، نماد زنانی هستند که با کمترین امکانات، چراغدار میراث فرهنگی چنشتاند. تلاشهای آنها نه تنها هنرهای بومی را حفظ میکنند بلکه هویت و باورهای جامعه را زنده نگه میدارند. حمایت از این بانوان میتواند الگویی برای توسعه گردشگری فرهنگی و توانمندسازی زنان روستایی باشد.چنشت با طبیعت زیبا، عروسکهای دستدوز، دود اسپند و لباسهای رنگارنگ زنان هنرمند، همچنان در دل کویر زنده و پرجنبوجوش باقی
میماند.بیبیبیگم عزیزی و خیری خیاط، چراغهای روشن این فرهنگاند که با عشق و پشتکار، گذشته را به آینده پیوند میزنند.


