مهدی آبادی – در روزها و هفتههای اخیر شاهد بروز اتفاقاتی بودیم که موج تازهای از نقد و واکنش را در فضای عمومی و بهویژه شبکههای اجتماعی استانمان رقم زد. بعضی از این واکنشها سازنده و در راستای بهبود امور بود، اما برخی دیگر تحت تاثیر فضاسازیهای جناحی یا با نیت تسویهحسابهای سیاسی مطرح شدند. در این میان، نکتهای که بیش از همه جلب توجه میکند، نحوه مواجهه هر دو طرف این معادله ـ یعنی مسئولان و فعالان سیاسی ـ با رویدادها و انتقادات و مطالبات مردمی است؛ مسالهای که شایسته است با نگاهی منصفانه و از هر دو سو مورد واکاوی قرار گیرد.نقد و مطالبهگری، موتور محرک یک جامعه زنده و پویا است. در جامعهای که سالهاست با چالشهای مدیریتی و اجتماعی روبرو بوده، انتظار میرود شهروندان دغدغه داشته باشند و مسئولان به این دغدغهها پاسخ دهند. اما تجربه ماههای اخیر استان نشان داد که هنوز تا رسیدن به نقطه مطلوب، فاصلهای جدی وجود دارد و این فاصله هم در رویکرد برخی مسئولان و هم رفتار برخی منتقدان هویداست.از یک سو، مسئولان و مدیران برخی دستگاهها، در مواجهه با انتقادات، در بسیاری موارد به پاسخهایی روی آوردند که بیشتر جنبه تقابلی داشت تا روشنگری و مسئولیتپذیری. این نوع واکنش، که عمدتاً در قالب جوابیههای تند و گاه تحریکآمیز رخ داد، نه تنها ابعاد موضوع را شفاف نکرد، بلکه زمینه سوءتفاهمها و دو قطبیهای اجتماعی را فراهم کرد. متأسفانه، رویکرد دفاع افراطی و بیاعتنایی به برخی نقدهای دلسوزانه، به شکلگیری دیوار بیاعتمادی میان جامعه و مدیران منجر شده است. اما از سوی دیگر، نباید نقش برخی فعالان سیاسی یا چهرههای رسانهای را نیز نادیده گرفت؛ کسانی که بهجای نقد منصفانه و دلسوزانه، همواره در کمین نشستهاند تا با وقوع کوچکترین خطا یا رخداد، حملات تند، بعضاً مغرضانه و با اهداف جناحی خود را آغاز کنند. این طیف از رفتارها، اگرچه گاهی در لباس مطالبهگری ظاهر میشود، اما بیشتر به تخریب و تضعیف رقبای سیاسی یا حتی کل ساختار اجتماعی استان منجر شده و باعث فرسایش امید و اعتماد عمومی میشود. هر دو رویکرد مذکور ـ چه پنهانکاری یا مقابله مسئولان با نقدها و چه رفتار مغرضانه و کینهتوزانه برخی فعالان سیاسی ـ به یک اندازه آسیبزاست. آنچه در این میان مغفول مانده «فرهنگ عذرخواهی» و مسئولیتپذیری واقعی است؛ امری که هم مسئولان و هم منتقدان باید به آن پایبند باشند.اینکه تصور کنیم عذرخواهی کردن نشانه ضعف یا اعتراف به شکست است، خطایی بزرگ و آسیبزا برای توسعه و آینده استان خواهد بود. تجربه جوامع توسعهیافته نشان میدهد که عذرخواهی از مردم و پذیرش اشتباه، نه تنها جایگاه مدیریتی یک فرد را تضعیف نمیکند، بلکه مسئولیتپذیری و اخلاقمداری او را در ذهن جامعه تقویت میکند. همین منطق باید درباره فعالان سیاسی و رسانهای نیز صدق کند. اگر کسی بهواسطه اطلاعات ناقص یا تفسیر عجولانه، اتهام یا نقد بیاساس مطرح میکند، شجاع باشد و پس از روشن شدن حقیقت، صادقانه عذرخواهی کند. فراموش نکنیم که هیچ انسانی و طبیعتاً هیچ مدیری عاری از خطا نیست. در عینحال، هیچکنشگری از قضاوت نادرست مصون نخواهد بود. اما آنچه اهمیت دارد، نحوه مواجهه با خطا و اشتباه است. عذرخواهی نکردن از اشتباهات، و در مقابل، اصرار بر تخریب و افترا، فقط فاصلهها را بیشتر میکند و سرمایه اجتماعی را به شدت کاهش میدهد. بر این اساس باید یاد بگیریم هر جا اشتباهی رخ داد، چه در قامت مسئول و چه در موضع منتقد، همواره این اصل را سرلوحه کار قرار دهیم: اگر نقدی سازنده و درست مطرح شد، مسئولان باید با فروتنی پذیرای آن باشند و در صورت لزوم عذرخواهی کنند. اگر هم منتقدی نقد غیرمنصفانه و نابجا مطرح کرد، او نیز باید شهامت عذرخواهی را داشته باشد و اعتماد عمومی را احیا کند. هیچ چیز به اندازه یک عذرخواهی صادقانه، نمیتواند کدورتها را بزداید و انسجام اجتماعی را تقویت کند. در نهایت، باید پذیرفت که جامعهای سالم است که هم مسئولان و هم فعالان سیاسی و رسانهای آن، اخلاق حرفهای و اصل مسئولیتپذیری را جدی بگیرند و بهدور از تسویهحسابهای شخصی و جناحی، با شفافیت و صداقت با مردم سخن بگویند. تنها در این صورت است که فرهنگ عذرخواهی، بهعنوان یک ارزش اخلاقی و مدیریتی نهادینه میشود و اعتماد اجتماعی و سرمایه انسانی تقویت خواهد شد. امیدوارم روزی فرا برسد که هم مسئولان و هم فعالان سیاسی و رسانهای استان ما، فرهنگ عذرخواهی را چون میراثی ارزشمند پاس بدانند و با پذیرش مسئولیت رفتار و گفتارشان، زمینه آیندهای روشنتر و همدلانهتر را برای استان و کشورمان رقم بزنند. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 اعلام یا ارسال بفرمایید)

من یه شهروند بیرجندیم و همیشه دغدغه آب رو داشتیم. از بچگی یادمه تابستونا یا