شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

نام نیکو گر بماند ز آدمی!!

بهروزی فر – امکان ندارد روزی را به شب برسانید، در حالی که از طریق پیامک تلفن همراه یا تماس تلفنی یک آشنا یا در مرور صفحات فضای مجازی و یا… از مرگ یک عزیز مطلع نشوید . شنیدن خبر فوت یک نفر، به هر دلیلی که باشد چه تصادف چه در اثر بیماری و یا به علت مرگ طبیعی، در هر سن و سالی! به هر صورت شوک به همراه دارد و ناراحت کننده است و قطعاً از همین روست که قدیمی ترها می گفتند؛”الهی مجبور نشی به کسی خبر بَد بِدی” ! همه اینهایی که خود را مکلف می کنیم به رسم ادب، به خاطر ارادت به میت، به احترام بازماندگان، برای تسکین روح رنجور خودمان و یا به سفارش دین- امام باقر علیه ‏السلام : هر کس جنازه مسلمانی را تشییع کند، روز قیامت چهار شفاعت به او داده شود و چیزی نگوید، مگر اینکه فرشته گوید : مانند آن از آنِ تو باد- باری به هر جهت!! در مراسم تشییع و تدفین و ترحیم شان شرکت کنیم، درست مثل خود ما برای فردا صبح و فرداهای دیگر برنامه داشته اند، خیلی هاشان قرار بوده از شنبه ای که می آید، یک کار تازه ای شروع کنند، بعضی هاشان در حال مهیا کردن خود برای خرید خانه یا ارتقاء مدل ماشین شان بوده اند، گروهی هم در مسیر یک سفر بوده اند که قرار بود خاطره انگیز باشد، چند نفری هم خود را برای فرستادن فرزند به خانه بخت آماده می کردند، عده ای چشم انتظار تولد فرزند یا نوه ای بودند، برخی ها برای یک ملاقات مهم برنامه ریزی کرده بودند، و… و همه خیلی اتفاقی و غیرمنتظره! بدون اینکه حتی لحظه ای به آن فکر کنند! به خط پایان زندگی رسیدند و مسیر حرکت شان برای همیشه تغییر کرد و فردایی که برایش برنامه ریزی کرده بودند را هرگز ندیدند… و چه پایان نامه هایی که به آخر نرسید، چه سفرهایی که به مقصد نرسید، چه راه های ترقی که به پله آخر نرسید، و چه… و اینجاست که عبارت معروف” خیلی زود، دیر می شود” مصداق پیدا می کند و به راستی که چقدر زود دیر می شود و فرصت هایی که در اختیار داشتیم از دست مان می روند، همه برنامه هامان نافرجام می ماند، همه تیرهامان به سنگ می خورد و دیگر وقتی برای کامل کردن کارهای نیمه تمام مان نمی ماند. استاد قرائتی خیلی زیبا این شرایط را وصف می کند و می گوید؛ “بنده ۳۴ سال [ البته الان بخوانید ۴۳ سال ] در تلویزیون هستم یک شب جمعه هم تعطیل نشده است، فردا اگر بگویند قرائتی مُرد، مردم با یک نوچ افسوس می‌خورند. این خلاصه عمر یک آدم مشهور است حالا شما برای چه کسی کار می‌کنید؟! واقعاً حیف است! من به همه پست‌هایی که شما فکرش را می‌ کنید رسیده‌ام، مدرک دکتری که قرار است شما در آینده بگیرید گرفته‌ام، شهرت دارم ، نماینده امام بوده‌ام، نماینده مقام معظم رهبری هستم، ۳۰ سال معاون وزیر بودم، قلم و بیان دارم، الان تفسیر من به ۲۲ زبان دنیا ترجمه شده، اما فایده اینها چیست؟! شما وارد سالن می‌شوید اگر خیلی عزیز باشید، مردم جلوی پای شما بلند می‌شوند…. دنیا برای شماست، شما برای دنیا نیستید، هر کسی برای غیر از خدا کاری کند باخته است. سعی کنید با خدا معامله کنید”. و به راستی که همین صحنه‌های ازدحام جمعیت در مراسم تشییع و ترحیم، همین بگوهای درگوشی، همین حرف و حدیث هایی که پشت سر هر میت زبان به زبان می چرخد، همین خاطراتی که از ما به جا می ماند، همین… حکایت از منِ وجودی ما دارد و همچون ردی در یاد رفقا، آشنایان، بستگان، خویشان، همسایگان، همکاران و… خواهد ماند و به مرور کمرنگ و کمرنگ تر خواهد شد، و ای کاش در این ۲۰،۳۰،۴۰،۵۰ و یا… سال عمرمان دلی را نرنجانده باشیم، روحی را مکدر نکرده باشیم، در کارمان کم نگذاشته باشیم، نانی را نبریده باشیم، قضاوت نابجا نکرده باشیم و دِینی از کسی بر گردن مان نمانده باشد و آن چه از ما بر جای بماند، جز نکویی و ذکر خیر نباشد!!
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷ اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت