شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳

جای خالی صندلی مردم در ستاد استانی کرونا

  • هرم پور – تقریباً هیچ روزی نیست که در روزنامه مطلبی از قول اصناف محترم و گلایه های به حق آنان از تعطیلی چند هفته ای در پیک چهارم کرونا نبینم. روز شنبه، استاندار محترم هم در جدیدترین اظهار نظر در ستاد استانی کرونا، باز هم بر ضرورت توجه به مشکلات اصناف تأکید کردند. اما یک نکته مهم وجود دارد، نکته ای که به تفاوت نگرش ها، بینش ها و درک ما از اصل ماجرا بر می گردد. همگی(حداقل ادعا داریم) به مشکلات اصناف محترم واقفیم، اما این مشکلات را نه «درک» می کنیم و نه «احساس». و همین جاست که نقطه ی فصل مهمی پیش می آید که تصمیم گیری به موقع، مطلوب و اثرگذار درباره ی این قشر زحمت کش را مشکل و شاید حتی ناممکن می کند. جمعی از ما که کارمندیم، با پیش آمدن ایام کرونایی، به زورِ خواهش و تمنا و گاهی تهدید، به دورکاری های اجباری مان می فرستند و به ازای روزهای نیامده به محل کار هم به ما حقوق می دهند! جمعی هم دارای مشاغلی هستیم که شاید در ایام کرونا تعطیل بردار نیستند و لذا باز هم دغدغه ای نداریم. دسته سوم هم از آن جمله افرادی هستیم که یا سرمایه ی اندوخته ی غیرجاری مناسبی داریم که در این ایام از کیسه ی آن کم یا زیاد بر می داریم و خرج می کنیم و یا امکان انجام کارهای دیگر همزمان را داریم و می توانیم از بغل آن، این چند روزه ی مشکلات را به سلامت از سر بگذرانیم. ماجرای مدیران و مسؤولین عزیز ما هم که مثل همیشه جداست! اما آن بازاری متضرر از دوره های مکرر تعطیلی اصناف چه؟ آن مغازه دار خیابان های شهر که برای چندمین بار، باز مغازه اش برای هفته های متوالی و نامعلوم باید به کُمای طاقت فرسا برود و طبق معمول، انبوهی از چک های برگشتی، خریدهای بدون پرداخت، جنس های معطل مانده ی در حال استهلاک و هزاران درد بی درمان دیگر روی دستش بماند چه؟ خجالت آن پدر مغازه داری که همه ی روزیش را روزانه از مغازه به سفره ی اهل و عیالش می گذاشته و سالیانی دراز، به فخر و آبرو زندگی کرده و اکنون خجالت زده ی زن وفرزند و شرمنده ی قرض های مختلف از برادر و خواهر و باجناق و برادر زن و دوست و رفیقش شده چه؟ آن بانوی مغازه دار سرپرست خانوار چه؟ آن جوان تازه کار در فلان شغل چه؟ آن باشگاه دار چه؟ یعنی همین؟ یعنی به مجرد اینکه مشکلی فهم شد، دیگر تمام؟ نه برادر! این تازه آغاز ماجرای شما و مردم است. می دانم سخت ترین سالهای بودجه ای کشور را می گذارنید. می دانم که دها و صدها مشکل اولویت دار دیگر دارید. می دانم که انتخابات در پیش است. اما همه ی تدبیر که تزریق بودجه و اعتبار نیست. یک مشکل وجود دارد و انبوهی از نظرها و راهکارها و پیشنهادها. یک سال و نیم است جمعی از عزیزان، هر هفته سالنی را قُرُق می کنند و در آن به تصمیم برای مردم درباره ی کرونا می پردازند! یک صندلی خالی از خود مردم، از نمایندگانشان، از فکر ها و پیشنهادهایشان هم آن آخر سالن بگذارید تا آنها بگویند و شما بشنوید. روی آن صندلی هم بزرگ بنویسید: «صندلی مردم»، تا یادتان باشد برای چه کسانی تصمیم می گیرید. اگر قرار به کمک است، نمی توان اصناف را تقسیم بندی ساعتی، روزانه و هفتگی کرد که چنین متضرر نشوند؟ روزنامه آوا علیرغم تنگناهای اقتصادی آمادگی دارد خدمات غیر حضوری اصناف را به رایگان تبلیغ نماید و پیش از این هم بارها اعلام کرده است ولی نمی شود ظرفیت های رسانه ملی و استانی را که بودجه ملی دارد در اختیار اصناف قرار داد تا خدمات غیرحضوریشان را تبلیغ کنند؟ نمی شود ساز و کار تقسیم بندی ساعات کاری اصناف را با ساعات کاری ادارات هماهنگ تر کرد؟ نمی توان برای جبران ضررهای هر صنف، ادارات یا ارگانها یا سازمانهای معین مشخص کرد و تقسیم وظایف انجام داد؟ نمی توان به جای تعطیل کردن جاده سلامت یا بازار یا راسته های صنفی در شهر، فرهنگ سازی مناسب تری انجام داد؟ چرا. واقعاً می شود. به شرط آنکه کنار مردم باشید و آن وقت برایشان تصمیم بگیرید. اصناف را دریابید که اصلاً حال خوبی ندارند. جامعه ای که اصنافش بد حال باشند، آینده ی خوبی ندارد!
    (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

مهدی آبادی – ترافیک شهر بیرجند موضوع عجیب و غریب است که هر زمان به

بیشتر

با درود به روزنامه فریاد رسان مردم به مسئولین گرچه گوش بعضی از مسئولین فاقد

بیشتر

جانشین معاون هماهنگ‌کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گفت: انجام عملیات‌های وعده صادق یک و ۲

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت