یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

گل به خودی های غم انگیز در استان ما

هرم پور –  اول: «هر آن چه درباره اخلاق و تعهدات مردانه می دانم را مدیون فوتبال هستم.» این جمله  متعلق به چه کسی است؟ مسی؟ کریستیانو رونالدو؟ رودگولیت؟ علی دایی؟ یا شاید مارادونای مرحوم؟ نه. این جمله متعلق به برنده جایزه ی نوبل ادبیات جهان، نویسنده معروف، «آلبر کامو» است. از این دست جمله ها درباره فوتبال خیلی شنیده ام و شاید، بیش از لذتی که جنگ مقدس بیست و دو بازیکن در مستطیل سبز برای پیروزی نصیبم می کند، فلسفه ی فوتبال، به من آرامش و عشق می دهد. جایی خواندم که فوتبال، مذهب جدید قرن معاصر ماست، و جایی دیگر خواندم که؛ «برخی مردم فکر می کنند فوتبال، مسئله مرگ و زندگی است اما مطمئن باشید بسیار جدی تر از این حرف هاست.» من هم مثل همه ی طرفداران فوتبال، از هواداری هایم، از عشق هایم به یک فوتبالیست یا یک تیم فوتبال، و از خشم و آرامش مقدسی که برای فوتبال، گهگاه نصیبم می شود، لذت می برم و دوست دارم این لذت، همیشگی، مداوم و البته، ثمربخش باشد. دوم: حوالی ساعت دوازده ظهر جمعه دهم بهمن از مقابل استادیوم آزادی بیرجند عبور می کنم. تعدادی نوجوان که حداکثر سنشان بین دوازده تا پانزده سال است، با عشق و علاقه کنار مربی جوانشان به توپ ضربه می زنند و با فوتبال، زندگی می کنند. می ایستم. نگاهشان می کنم، این مستطیل سبز، میدان «مرحوم آرگینی» بیرجند نیست که خاطرات کودکی ام را در زمین خاکی اش گذرانده ام. اما ناخودآگاه چهره خیلی از بزرگان فوتبال سالها قبل را در این کودکان و نوجوانان دهه هشتادی جستجو می کنم. انگار خبری نیست؛ آقا اابوالفضل جباری، علی آقا دقتی پور،  آقا شهریار عظیمی، مسعودآقا برهانی، حمیدآقا رخشانی، آقا رضا سمیعیان، و دهها و دهها چهره ی بزرگ فوتبالی اسطوره ای شهر و استان ما. کجا هستند؟ چه می کنند؟ و چرا دیگر تکرار نشدند؟ سوم: سالها پیش مدیرکل محترم اسبق تربیت بدنی استان در مصاحبه ای عنوان کرده بودند که ؛«خراسان جنوبی محدودیت‌های زیادی دارد و خیران این استان نیز بیشتر، ذهنیت مدرسه ‌سازی دارند و صنایع استان نیز چندان قوی نیستند که بتوانند حمایت‌های همه جانبه ‌ای را از ورزش داشته باشند.» یادم هست در همان جلسه، اصغر شرفی یکی از مربیان طراز اول فوتبال ایران می گفت: «تیم‌ داری به تنهایی امکان‌ پذیر نیست، بلکه نیازمند حمایت همه‌ جانبه است و فوتبال، پدیده ‌ای است که می ‌تواند روحیه و اقتصاد یک استان را تغییر دهد.»  چهارم: این هفته دو تا غم جانکاه فوتبالی به دل همه ی فوتبال دوست های هم استانی آمد که شاید بعضی برایش اشک ریختند و بعضی هم برایش پرونده ای در دلشان باز کردند. فوت مرحوم میناوند، و البته ماجرای فروش امتیاز فوتبال 04. در خبرها آمد که تیم فوتبال مرکز آموزش 04 بیرجند که دو سال نماینده استان در لیگ دسته 3 فوتبال ایران بود به دلیل مشکلات مالی و عدم توانمندی اداره کل ورزش و جوانان برای حمایت های مناسب، در یک قدمی راهیابی به مرحله دوم لیگ 3، امتیاز تیم را با قیمت 650 میلیون تومان به یک حامی مالی غیربومی فروخته؛ آنهم به شرطی که با نام خراسان جنوبی در مسابقات شرکت کند و همه ی بازی های خانگی اش را در استان برگزار کند و از بازیکنان بومی استان برای حضور در این تیم هم تست بگیرد.عجب. پنجم: ما چقدر خوش خیالیم. می دانم هم مدیران محترم اداره کل ورزش وجوانان و هم مدیران محترم مرکز آموزش 04 بر اساس ناچاریهای سخت و مشکلات متعددی که ما تنها از بخشی از آن آگاهیم،  دست به چنین کاری زده اند. اما می گویم حیف و هزاران حیف. کنار بادامک قاین  و امید پیروزی بیرجند و نوجوانان شاهین، خیلی امیدها به تیم 04 بود که با استخوان بندی قوی، به لیگ راه یابد و بازی های زیبایش، هر هفته جمع مردم استان را به وجد بیاورد و برای سالها، افتخاری برای ورزش استان و مجرایی برای نجات جوانان از آسیب های اجتماعی، تخلیه مشکلات روحی و روانی جامعه، تخلیه انرژی های مردمی، ایجاد همبستگی های فرهنگی و ورزشی و اجتماعی، معرفی ویژه تر خراسان جنوبی به کشور، شناسایی و معرفی استعدادهای بی بدیل فوتبالی حاشیه کویر به فوتبال کشور و تغییر چهره ی اقتصادی استان باشد. بعد از ماجرای غم انگیز آنفلوآنزای حاد پرندگان در استان، عجیب ترین و رنج آورترین خبری که ذهنم را این روزها به شدت درگیر و نگران کرده، همین خبر بود و غم انگیزتر از آن، بی خیالی مسئولین و حتی مردم نسبت این ماجرای مهم. نمی دانم مسئولین نمی توانستند کاری بکنند یا خیرین و هواداران متمول شهر و استان صلاح ندیدند قدمی پیش بگذارند؟ ششم:  بر می گردم به حرف های اولم. «آلبر کامو« وقتی فوتبال بازی می کرد، دروازه بان بود. او می گفت: «من خیلی زود یاد گرفتم که توپ هیچ‌گاه از سمتی که انتظارش را می‌کشید، نمی‌آید». و راستی که چقدر خوب می گفت. این روزها دلم برای خراسان جنوبی، سخت می سوزد؛ چقدر خوب گل به خودی های زیبایی می زنیم. 

 (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت