یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

چه خوشبختی نابی!

هرم پور

ده روز گذشت و ما هنوز استاندار نداریم! وه که چه خوشبختی نابی! حضرات زحمتی به خود نمی دهند استانداری را معین، انتصاب و معرفی می کنند. حال خوش این روزهای استان و مردمش، واقعاًٌ خریدنی است! می خواهم به مناسبت این دهه بی استانداری، ده سؤال بپرسم و همینجا جوابش را به نیابت از مسؤولین محترم، تقدیم حضورتان کنم. سؤال اول: خراسان جنوبی و مردمش برای مسؤولین مهم هستند؟ جواب: اصلاً. سؤال دوم: مسؤولین از دردها، رنج ها، مشکلات، خواسته ها، مطالبات، و نیازهای مردم و استان آگاهند؟ جواب: خیلی خیلی کم، اگر هم آگاه باشند، در اولویت نیستیم .سؤال سوم: مردم از عملکرد جامعه نخبگانی استان، نمایندگان محترم، ذی نفوذین و کسانی که حرفشان خریدار دارد، در جریان وقایع اخیر جابجایی استاندار راضی هستند؟ جواب: ابداً. سؤال چهارم: امید، حس خوب و نگاه مثبت مردم خراسان جنوبی و از همه مهم تر اعتمادشان به قول ها، حرف ها، تعهدها و خبرها و وعده های مسؤولین بیشتر شده یا کمتر؟ جواب: شک نکنید کمتر. سؤال پنجم: مردم پس از این همه بدعهدی نسبت به استان، خودشان را نسبت به مسائل مهم کشور که با منافع ملی ما ارتباط مستقیم دارد(مثل انتخابات، راهپیمایی ها، پشتیبانی ها در مواقع حساس) متعهد خواهند دانست؟ جواب: قطعاً نسبت به گذشته خیلی کمتر. سؤال ششم: کاری کارستان برای خراسان جنوبی خواهند کرد؟ جواب: چون به حجب و حیای این مردم اعتماد راسخ و کامل دارند، به هیچ عنوان. در هر استان دیگری، این شرایط بی ثباتی مدیریتی را در ظرف سیزده سال اعمال می کردند، مردم، نخبگان، نمایندگان، و رسانه ها، میخ و پیچ و مهره ی میزها و صندلی ها و لولای در اتاق مسؤولیتهایشان را یکی یکی در می آوردند و بر سرشان می کوبیدند. فراموش نکنیم که اینجا خراسان جنوبی است؛ جزیره ای ساکن، آرام، بی دغدغه برای فردا، با حرف های دلکش فراوان از سوی نخبگانش در خفا و با ترس های تعجب انگیز و جسارت های مرده و به تحلیل رفته برای بیان نقدها و نظرها در عیان و آشکار. سؤال هفتم: نظر، رأی، نگاه، مطالبه و زاویه دید مردم و نخبگان استان برای تعیین سرنوشت استانشان که در آن متولد شده اند، نشو و نما یافته اند و قرار است با تدبیر و اندیشه ی خودشان آن را بسازند، چقدر برای مسؤولین مهم است؟ جواب: چه سؤال مضحک و خنده داری. باور کنید هیچ، حتی نه به اندازه ی سر سوزنی. سؤال هشتم : همه مشکلات به مسؤولین ختم می شود؟ جواب: نه. بخش مهمی از آن هم به سکوت مردم، فقدان جسارت نخبگان استان، بی جرأتی و وام دار بودن برخی رسانه ها، زد و بندهای پشت صحنه، مدیریت میدان توسط عناصر خاص، و به انحراف کشاندن مطالبات و از اولویت خارج کردن مطالبه های اصلی مردم بر می گردد. سؤال نهم : پیشنهاد تو؟ جواب: اگر می توانستم، کلاس هایی به وسعت همه مردم استانم دایر می کردم و در آن ضمن توصیه به مطالعه بیشتر، خواندن بیشتر، و تفکر بیشتر، به آنها جرأت، جسارت، بی پروایی در حق خواهی، اولویت های حقوقشان، و آموزه های تربیتی برای با دل و جرأت تر تربیت کردن فرزندانشان نسبت به خودشان را به آنها می آموختم. در استانی که ملاک مردمش برای انتخاب نخبگان فرهنگی و اجتماعی شان تعداد لایک های اینستاگرامی باشد، در استانی که بعضی مسؤولینش از ابتدایی ترین واژگان توسعه ای بی خبرند و هنوز بر مسند مدیریت حضور دارند، در استانی که هواخواهی مردمش از عکس ها و تصاویر همشهری ها بیشتر از هواخواهی اندیشه ها و فکرها و نظرهاست، در استانی که مسؤولین هم به این نتیجه برسند که «قند» و «قروت» برای مردمش یکیست، حرف زدن از حق، از مطالبه، از توسعه، و سخن گفتن از فردا، خنده آور نیست؟
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت