بهروزی فر – بنده خدایی در مرور خاطرات سال های خدمتش در یکی از شهرداری های استان خراسان بزرگ آن روزها، از سرکارگر روزمزدی می گفت که مسئولیت بهسازی و جدول گذاری و … یک مجموعه بزرگ را به او سپرده بودند، او اواسط فصل تابستان کارش را شروع کرده بود، نیمه های مهرماه، وقتی آقای شهردار به همراه معاون و گروهی از ناظرین شهرداری برای چندمین بار به بازدید پروژه می روند، بعد از اعلام رضایت کامل خود از کار این سرکارگر، با درخواست عجیبی روبرو می شوند. او خیلی ساده و صریح می گوید: روزها دارد کوتاه می شود، من قبلاً می توانستم از ۶ صبح تا ۸ شب را کار کنم اما الان ۴ و ۵ بعدازظهر تاریک می شود و نمی توانم ادامه بدهم، لطفاً به اندازه این دو سه ساعت کمتر کارکردن و دو روز هفته قبل که باران بارید و نتوانستم کار کنم، از دستمزدم کم کنید، نمی خواهم لقمه شبهه ناک به سفره بچه هایم ببرم. حرف آن کارگر ساده ، تعجب همه را واداشت، آقای شهردار گفت: بنده خدا تو دست تنها و یک تنه این همه کار را در طول روز پیش می بری، خاطرت جمع پولی که می گیری حلالِ حلال است، ما باید راضی باشیم که هستیم، به کارت ادامه بده. اصرارهای آن اوستای بنای درس نخوانده مکتب نرفته، اما کار خودش را کرد و آن دو ماه پاییز، دستمزدش با احتساب روزهای بارانی و کوتاه تر، کمتر شد. این روزها و با این ماجرای پیش بینی های هواشناسی از ورود موج های سرد هوا که خیلی هاشان با همه سهمگینی!! هیچ شباهتی هم به آن برف و باران های سال های دور خاطرات کودکی های خودمان و روزهای جوانی و مدرسه رفتن های پدر و مادرهایمان ندارند، و بی اغراق! تفاوت شان زمین تا آسمان است، این خاطره پدر ، از آن سال های نه چندان دور کار در شهرداری کاشمر، چه مصداق غریبی است برای مقایسه وجدان کاری در آدم های گذشته و حال! آن کارگر روزمزد که حتی ممکن است بعد از اتمام این کار، تا مدتها برای کار دیگری فراخوان نشود و دستمزد و دریافتی دیگری نداشته باشد، با یک حساب دودوتا چهارتای ساده می خواهد که حقوقش را به اندازه دو ساعتی که کمتر کار می کند، کم کنند، و این روزها، تماس پشت تماس است که فردا وضعیت کاری چطوری است؟! ادارات تعطیل می شود؟! مدرسه ها مجازی است؟! تعطیلی تا آخر هفته کش می آید به اندازه یک مسافرت کوتاه تا مشهد و کیش و …؟! راستی چه چیزی آن سلامت گفتار و رفتار و کردار ما را اینگونه متأثر ساخته؟! چه چیزهایی دست به دست هم داده اند که این روزها از آن پدرهای دغدغه مندِ نانِ حلال بِبَرِ مُقَیَد! کمتر می بینیم و اغلب آدم ها به دنبال کمتر کار کردن و بیشتر پول گرفتن هستند؟! چه عواملی به این حد بر اعتقادات ما تأثیر سوء گذاشته اند؟! چرا اغلب ما به دنبال دلیلی برای کار نکردن می گردیم و جالب تر اینکه ادله ای از گرانی ها و کم کاری ها و کوتاهی ها و بی تدبیری های بالادستی ها را ردیف می کنیم و شاهد مثال هامان هم شده اند آن مدیران عزیزی که دیر می آیند و زود می روند و با وجود اینکه از خودروی دولتی و راننده شخصی و خانه سازمانی استفاده می کنند، اما حقوق شان خیلی بیشتر از آن چیزی است که ما حتی با مدرک تحصیلی بالاتر و با سنوات خدمتی بیشتر دریافت می کنیم. غیر این است که همان مدل کار کردن ها ودغدغه داشتن ها بوده که فرزندانی را تربیت کرده که با چنگ و دندان از این خاک حراست کردند و از ایران ما، کشوری مقتدر ساختند؟! راستی! ادامه این راه ما را به کجا خواهد برد؟! (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۱۵۷۲۴۸۲۸۹ اعلام یا ارسال بفرمایید)

بصیرت – رئیس فرودگاه شهدای طبس گفت: بنا بر اعلام شرکت هواپیمایی پارس ایر، پرواز