یکشنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۴

۵۳ ثانیه؛ عطش شادی در شهری فرهنگی

کاری – پنجاه‌وسه ثانیه؛ همین‌قدر کوتاه طول کشید تا تمام بلیت‌های کنسرت علیرضا طلیسچی در بیرجند فروخته شود. عددی که در نگاه نخست شاید فقط رکوردی جالب برای رسانه‌ها باشد، اما در عمق خود یک واقعیت اجتماعی پرمعنا را فریاد می‌زند: عطش انباشته‌ی مردم بیرجند برای شادی، موسیقی و تجربه لحظات جمعی. چند روز پیش هم میدان ابوذر بیرجند مملو از هزاران نفر شد؛ خانواده‌ها، نوجوانان، جوانان و حتی سالمندانی که برای تماشای مراسم افتتاح باغ شهرداری و کنسرت مهدی یغمایی آمده بودند. آن شب، چهره شهر برای ساعاتی روشن و پرشور شد؛ اما این لحظات، نه حاصل یک برنامه فرهنگی مستمر، بلکه نتیجه رویدادی مقطعی بود. همین تضاد، خود گویای وضعیتی است که نیازمند بازخوانی جدی است.بیرجند از دیرباز شهری فرهنگی شناخته می‌شود؛ خاستگاه علم، ادب، هنر و اندیشه. شهری که در حافظه جمعی ایران جایگاهی ویژه دارد. اما امروز، در دل همین شهر فرهنگی، شکاف بزرگی میان پیشینه فرهنگی و واقعیت زیست اجتماعی مردم شکل گرفته است. جوانان و خانواده‌ها در شهری با چنین سابقه‌ای، عملاً گزینه‌های محدودی برای تفریح و حضور در رویدادهای فرهنگی دارند؛ چند کافه، چایخانه و یکی دو پارک کوچک. نه سالن‌های استاندارد و پویایی در سطح نیاز جامعه وجود دارد، نه تقویم مشخص و برنامه‌ریزی‌شده‌ای برای برگزاری رویدادهای فرهنگی و هنری. فعالیت‌ها بیشتر حالت مناسبت‌محور و پراکنده دارند؛ نه تداوم دارند، نه عمق، و نه اثرگذاری ماندگار.مشکل تنها کمبود زیرساخت نیست؛ نگاه حاکم به مقوله نشاط اجتماعی نیز چالش‌برانگیز است. اجرای بسیاری از برنامه‌های فرهنگی و هنری با سد مجوزها، سلیقه‌های فردی، دیدگاه‌های محافظه‌کارانه یا بروکراسی فرساینده مواجه می‌شود. گویی شادی باید قطره‌چکانی و با احتیاط توزیع شود؛ در حالی که در شهرهای پویا، جشنواره‌های موسیقی، هنر خیابانی، رویدادهای محلی و برنامه‌های فرهنگی، نه تهدید بلکه فرصتی برای افزایش امید اجتماعی و تقویت سرمایه فرهنگی محسوب می‌شوند. تجربه بسیاری از شهرهای ایران و جهان نشان داده است که نشاط اجتماعی، نه یک تفنن، بلکه یک ضرورت برای حفظ سلامت اجتماعی و روانی جامعه است.فروش بلیت‌های کنسرت در عرض چند ثانیه، تصویر شفافی از واقعیت اجتماعی است: مردم آماده‌اند. اما ساختار فرهنگی و مدیریتی شهر همراهشان نیست. جوانان می‌خواهند شاد باشند، جمع شوند، موسیقی بشنوند و در کنار هم تجربه‌ای متفاوت بسازند. اما نبود فضاهای مناسب، کمبود رویدادهای منظم و نگاه محدودکننده به مقوله شادی، باعث شده نشاط اجتماعی در بیرجند به کالایی کمیاب و حتی گاه مسئله‌ای حاشیه‌دار تبدیل شود. این کمبود، تأثیرات خاموش اما عمیقی دارد؛ از دلسردی و بی‌انگیزگی جوانان گرفته تا شکل‌گیری آسیب‌های اجتماعی پنهان ناشی از احساس محرومیت فرهنگی.۵۳ ثانیه فروش بلیت فقط یک عدد نیست؛ یک هشدار اجتماعی است. هشداری که اگر درست شنیده شود، می‌تواند آغازی برای تغییر باشد: تغییری در رویکردها، در برنامه‌ریزی فرهنگی، در نگاه به شادی به‌عنوان بخشی جدایی‌ناپذیر از زندگی مردم. بیرجند، شهری فرهنگی است؛ اما فرهنگی بودن بدون برنامه‌ریزی، تنها به یادآوری گذشته خلاصه می‌شود. پرسش اصلی اینجاست:چه زمانی قرار است شادی، فرهنگ و هنر نه به‌عنوان استثنا، بلکه به‌عنوان حق روزمره شهروندان این شهر دیده شود؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

در آیین قدردانی از دست‌اندرکاران نمایشگاه فرصت‌های مشترک ایران و افغانستان، نماینده نهبندان و سربیشه

بیشتر

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هم‌استانی‌هایی کهسال‌هاست به دور از زادگاه، در

بیشتر

رمضانی – با میزبانی دانشگاه ملی مهارت واحد خراسان جنوبی، دومین رویداد ملی «خشت اول»

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت