شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

کیمیایی که در دست های خود ماست

هرم پور – در این چند هفته، چه آن روزهایی که بعضی التهابات شروع شده بود و البته هنوز فضای مجازی و نت، شرایط خوبی داشت و چه این روزها که شرایط اینترنت اصلاً خوب نیست و در یک دور افتادگی و بی خبری از آنچه مدتهاست به دیدن و شنیدن و لذت بردن از آن عادت کرده بودیم به سر می بریم، یک جمله خیلی تکرار می شود: «حال هیچکس خوب نیست». خوب نبودن حال ما در این روزها، یک واقعیت غیر قابل کتمان است. بسیاری از ما نگران اتفاق هایی هستیم که می شنویم، بخشی از جامعه استرس و اضطراب فراگیری را تجربه می کند. در سوی دیگر و در یک سکوت پر معنا، خیلی از کسب و کارهای خانگی و حتی کسب و کارهای تبلیغ محور در فضای واقعی، به دلیل مشکلات فضای مجازی در حال دق مرگ شدن و محو تدریجی هستند و البته پاسخ دقیق و مناسبی هم به این نگرانی ها داده نمی شود. منصفانه که قضاوت کنیم به این نکته می رسیم که نه مسئولین می توانند فضای مجازی را بدون نظارت رها کنند که اتفاق ها و سوء استفاده هایی از جنس آنچه این روزها در برخی مناطق شاهدش هستیم بیفتد و نه مردمی که فقط و فقط برای یک استفاده روزمره، تبلیغ شغل یا هنرشان، فروش یک محصول، کسب درآمدهای خانگی از مجرای شبکه های اجتماعی و یا به اشتراک گذاشتن یک حس خوب و ارتباط با دنیای بیرون از مرزهای شخصی (و نه برای فرصت دادن به سوء استفاده کنندگان یا تبدیل شدن خودشان به یک ابزار سوء استفاده) دغدغه ی مناسب شدن شرایط استفاده ی خوب و بدون مشکل از شبکه های اجتماعی را دارند، به چیزی جز یک زندگی آرام و بدون چالش می اندیشند. مردم استان خراسان جنوبی، مردمی همیشه آرامش جو و آرامش طلب بوده اند. این مردم، دوست داران خیرخواهی و زندگی های بدون چالش بوده اند و به هوشمندی تمام دریافته اند که در مسیر مهیا شدن این آرامش است که می توانند سه مقوله مهم آینده ساز را پرورش دهند: علم را، هنر را و و فرهنگ و ادب را.چند روز پیش تر از این، تاریخ و ماجرای لوله کشی آب به بیرجند را در حدود یک قرن قبل می خواندم. جالب بود که نگارنده ی آن خاطرات اینطور نوشته بود که برای کشیده شدن لوله به برخی از مناطق شهر بیرجند، لازم بود مثلاً لوله ای چند اینچی از زیر اتاق منزل یک شهروند بیرون بیاید و از داخل همان اتاقش از گوشه ای بگذرد و از مسیر سقف خارج بشود و به منزل بعدی برسد و جالب این که صاحبخانه ها با مُدارای بالا و صبوری بی مثال، نه تنها این زحمت را می پذیرفتند بلکه به تمنای رسیدن خیری به سایر مردم شهر و نشستن یک لبخند پر از مِهر بر لبهایشان، خطر ترکیدگی احتمالی لوله در اتاق هایشان را که همیشه هم محتمل بود با رضایت کامل به جان می خریدند. ما از جنس همان مردم و از جنس همان صبوری و مدارا هستیم. من هم قبول دارم که این روزها، نه شرایط اقتصادی اجازه می دهد حال خوبی داشته باشیم، نه دردهای اجتماعی می گذارد دَمی به آسایش و آرامش، سر به بالین بگذاریم و نه هجمه ی خبرهای نه چندان خوب می گذارد سرمان به صفحه ی زیبای زندگی روشن شود. من هم قبول دارم که لذت بردن از زندگی، خواندن یک کتاب خوب، یک شعر دلنشین، گوش دادن به یک موسیقی دلنواز یا تماشای یک فیلم خوش ساخت، یک مسافرت چند روزه ی دل خوش کن یا شنیدن خبرهای خوب و پر از امید از هرچیزی، در لابلای روزمرگی های سراسر مشکل و درد ما به اولویت های چندم تبدیل شده اند. اما چه می شود کرد؟ گاهی در اثنای چنین مشکلاتی، باید با همه چیز بیشتر از قبل مدارا کرد. حال خوب من، حال خوب شماست. حال خوب همه ی مردم شهر، حال خوب همه ی مردم خوب این استان، زنجیره ای پیچیده در هم و تنیده در فکرها و اندیشه های همه ی ماست. باید بیاموزیم که متأسفانه ما در قبال حل همه و همه ی مشکلات جامعه، نه آنقدر توانمندی بالایی داریم و نه قدرت و نه حتی گاهی اجازه اش را. بنابراین باید با هم مهربان تر باشیم، در قبال هم صبورتر باشیم، دردها و رنج های همدیگر را نگفته، بشناسیم و ندیده، تشخیص بدهیم. باید بیاموزیم که کیمیای حال خوب دلهای ما، کیمیایی که مس بدحالی های ما را به طلای حال خوب تبدیل می کند، درست روی دست خود ماست. باید بیاموزیم و با همه ی وجودمان به این باور برسیم که این روزها هم می گذرند، شاید زخمی از رنج ها و دردها یا غباری از مشکلات برای همیشه روی دل هایمان باقی بگذارند اما می گذرند، و آنچه در سالهای بعد، در موزه ی خاطره انگیز تاریخ اجتماعی این مردم برای همیشه باقی خواهد ماند، نمادی از دست هایی خواهد بود که در چنین روزهایی، بی توقع و بی ادعا، به سمت چهره های غبارِ غم گرفته دراز شدند و رنجی را از صورتها و دردی را از چشم ها، پاک کردند.به قول مرحوم «ابتهاج»؛ «زمانِ بیکرانه را تو با شمارِ گامِ عمرِ ما مسنج. به پای او دَمیست این درنگِ درد و رنج. بسان رود که در نشیبِ دره سر به سنگ می زند، رونده باش. امید هیچ مُعجَزی ز مُرده نیست؛… زنده باش».
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09304943831 یا صفحه اینستاگرامی @s.hossein.harampoor.m اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت