این عکس مردی است از توابع بیرجند. نامش ملاعظیم. دو هفته پیش که با او گفتگو کردم بسی خاطره ها از قدیم داشت. حالا که سرگرم پاکنویس یادداشت هایم هستم دیدم که ملاعظیم مردی بزرگ است. نه به زاد؛ به جان، به وجود. با او که گفتگو می کردم استوار گفت که صد سال زاد دارد. بر کنارش دیدم از گرفتاری هایی که ما را در چنگال خود دارد: مسکن، درآمد، اینترنت، سیاست و …. نه خرج بیجایی دارد، نه توقعی از زندگی. او در دُرُخش است. همان ملاعظیمی که در خردسالی دیده بودم. عمرش را به کار گذرانده. وقتی هم کار نکند در گوشه ای چنان آرام می نشیند که گویی تمام دنیا با او آرام گرفته. وقتی باز او برخیزد دنیا هم به تکاپو درمی آید. تکاپوی ملاعظیم برای کار است. کار راستین. درختانی را، یا باغی را آب می دهد. کشتزاری را وجین می کند. فصلهای سال در نزد او همچنان سر نوبتش میآید و میرود. هر ساعت روز یا شب برای او معنایی دارد. با جانوران آشناست. بوی گندم را میفهمد. ستاره ها را میشناسد، و آب را، و هم خاک را. ملاعظیم حاصل هزاران سال فرهنگ و سنت است. پاره ای از درخش است، پاره ای از بیرجند، و پاره ای از ایران. پس از سالها دیدمش و در مصاحبتش آدم را از نو دیدم. آدمیت را.دچار تردیدی نیستم. سیر حرکت آدمی را نتوان دیگر کرد. من هم نمیتوانم به درخش بازگردم و چون ملاعظیم بزیم. اما یادآوردنم از او، یادآوردن از جنسی از زندگی و آدمیزاد است که بیش از من و ما پیشینه دارد، و به کام زیسته.عمرش دراز باد، همولایتی ما که پا بر زمین دارد و سرش از آسمان بلندتر است. ملاعظیم کبودی.محمود فاضلی بیرجندی

حسینی – سرپرست مناطق غیر قومی شورای برنامهریزی مدارس علوم دینی اهل سنت کشور در