شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

هر چه کنی به خودکنی

هرم پور

   این روزها اگر بشنوید مردمی  هستند که  از گرانی اجناس خوشحال می شوند و از بالا رفتن قیمت ها استقبال می کنند، چه حس و حالی به شما دست می دهد؟ اگر مثل من باشید شاید اول تعجب کنید، بعد سرتان را محکم به دیوار بکوبید و اخر سر هم بگویید خب چرا؟ واقعا؟ بله. تعجب نکنید. طیفی از مردم این روزها از گران شدن جنس ها چه از نوع خوراکیش و چه از نوع مصرفی و ساختمانی و سوار شدنی و قیمتیش، خوشحال می شوند و حتی گاهی یواشکی ته دلشان آرزو می کنند فردا که از خواب بیدار می شوند، دور از چشم بعضی ها، باز کمی آن جنس قیمتش بالاتر رفته باشد! اما واقعا چرا؟ داستان این ماجرا، داستان زندگی ما انسانهاست، یک  چیزی مثل همان ماجرای عاشقی های دوران جوانیمان. مایی که خیلی زود به چیزی وابسته و تا چشم باز می کنیم، وابسته که هیچ،  دلبسته اش هم شده ایم!  آنوقت است که با خوشحالیِ معشوق، خوشحال می شویم و با ناراحتی و غم او، غمگین.  اینبار واین روزها اما، معشوق دلبرانه ی ما،  آن زیباروی دختر همسایه یا مه پاره ی همکلاسی دانشگاهمان نیست. این بار، پای معشوقی عجیب تر  برای بعضی از ما به نام «بورس» در میان است!  چند روز پیش مدیرعامل فرابورس ایران که از قضا از همشهری های عزیز ما هم هست، اعلام کرد  به جز سهام عدالتی ها  15 میلیون کد بورسی در بورس فعالیت می کنند،  یعنی چیزی حدود یک ششم ایرانی ها. این، جمعیت نسبتاً بالاییست که تقریباً یک دهم آنها  هم حتی الفبای اولیه بورس را شاید نمی دانند. حالا و به ویژه در یک سال اخیر زندگی خیلی از ما ایرانی ها به شدت به بورس وابسته شده است. با ناز و کرشمه اش، قند در دلمان آب می شود  و با غمزه و بی اعتنایی اش، افسردگی می گیریم. ببینید چقدر دستگاههای تبلیغاتی حوزه های اقتصادی مرتبط با بورس، قوی کار کرده اند(یا بهتر است بگوییم عملیات روانی کرده اند) که اینچنین زندگی هایمان را وابسته  نموده اند!؟ این روزها اگر جنسی در بازار گران شود، ارزش سهام کارخانه ها یا گروههای اقتصادیش بالا می رود. به دلیل ساختار اقتصادی ایران، اثر نرخ تورم بر شاخص فعالیت بازار سهام، یعنی ارزش معاملات، حجم معاملات و نسبت ارزش معاملات به کل ارزش جاری بازار سهام، در کوتاه‌مدت مثبت می شود. در شرایط تورمی به طور متوسط، سود اسمی شرکت ها به دلیل کاهش ارزش پول، افزایش پیدا می‌کند. در واقع سودآوری افزایش نیافته، بلکه سود اسمی تحت تاثیر تورم افزایش یافته است. این افزایش به دلیل جبران کاهش سود حقیقی است. بنابراین، با افزایش این نرخ، سود تقسیمی شرکت‌ها و به تبع آن قیمت سهام افزایش خواهد داشت. از سوی دیگر، با افزایش تورم در کوتاه مدت، سرمایه‌گذاران با توجه به ریسک بالای نگهداری پول و کاهش ارزش آن، تمایل کمتری به نگهداری آن داشته و به دنبال کاهش حجم نقدینگی در سبد دارایی خود هستند.  بنابراین به بورس رونق می دهند. تحت این شرایط، باز هم بورس جذاب تر و زیباتر و دلرباتر به نظرمی رسد و تعداد بیشتری را به سمت خودش می کشد. حتی جالب است که مثلاً  پس از افزایش قیمت دلار درکشور، یک موج تورمی گریبان گیر اقتصاد می شود. اکثر شرکت‌های داخل بورس دارایی‌هایی دارند که با موج تورم همراه خواهند شد و قیمت آن‌ها افزایش پیدا خواهد کرد.  پس اگر سهام شرکتی را بخریم که دارایی‌های ارزشمندی داشته باشد ، آنوقت با یک موج تورمی می‌توانیم ارزش  پول خود را حفظ کنیم ، مثل صنعت خودرو که جزو صنایعی است که همبستگی مستقیم با دلار ندارد اما با افزایش قیمت دلار، قیمت دارایی‌های آن‌ها افزایش می‌یابد. ببینید بورس با ما چه کرده است!! بورس خیلی خوب است، به شرط آنکه درکنارش، نیم نگاهی به تولید، اشتغال و رونق اقتصادی کشور هم داشته باشیم، به شرط آنکه نه وابسته اش شویم و نه دلبسته اش، آنهم به قیمت آه میلیون ها هموطن در این سرزمین. اینکه آنقدر ما را به بورس وابسته کرده باشندکه برای چندرغاز سود بورسی که معمولاً هم از تورم جامعه عقب تر است و علیرغم سودهای خوب، بعد از مدتها می بینیم واقعاً افزایش سرمایه ای در زندگی هایمان  نداشته ایم، حاضر باشیم و حتی خوشحال هم بشویم که قیمت ها در جامعه افزایش پیدا کند، دیگران له شوند تا ما سود ببریم، دیگران ضرر کنند تا ما سودکنیم، اصلاً خوب نیست. آخر به چه قیمتی؟ به جز مایی که احتمالاً جزو آن 15 میلیون بورسی هستیم، 65میلیون نفر دیگر هم هستندکه زندگی چند میلیونشان به بالا  یا پایین رفتن قیمت یک قرص نان، یک سطل ماست یا یک قالب پنیر و  چند عدد تخم مرغ گره خورده است. به بعضی مسؤولان محترم  که اینچنین در هیزم بورس می دمند باید چندباره این شعر مشهور را تأکیدکرد که: «کاوه بر ضحاک گفت این نا جوانمردی بود...از نیامت تو کشی خنجر زنی مغز سحر» . به بعضی از سهامداران گرامی بورس هم که فعلاً مدام از افزایش قیمت ها خوشحالند و  حتی از آن استقبال می کنند باید این را گفت که: «به هوش باشید. فکر نکنید اگر الان مست پولهای کلان شده اید،  از این شرایط گریزی برای شما هم هست. هر چه کنی به خودکنی. گر همه نیک و بد کنی.»

(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت