یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

قلب هایی که آرام آرام بی تپش می شوند !

هرم پور- در تب و تاب طرح ادغام دانشگاه صنعتی بیرجند و در میانه ی دلهره های بسیار از آخر و عاقبت این طرح عجولانه(اگر نگویم غیرکارشناسانه و مشکوک)، به یکی از بزرگواران عرصه مطبوعات  عرض کردم: خوب است بخشی از مطالبات را در کنار انتشار در فضای مجازی، به صورت مکتوب و در سبک و سیاق ویژه نامه هایی هم به دست مردم برسانید. نگاه عاقل اندر سفیهی به من انداخت و لبخندی از سر استهزاء زد و گفت: قربانت بروم که کهف نشین روزگاری.با دلخوری پرسیدم: چطور؟ گفت: از قیمت کاغذ خبر نداری که در همین یک ماه اخیر تقریباً دو برابر شده؟ گفتم: مگر می شود؟ دو برابر؟ آنهم قیمت کاغذ؟ گفت: بله. تازه خبر نداری که در یک سال گذشته، قیمت کاغذ هفت برابر شده! آهی از دلم برخاست و گفتم: فکر می کردم فقط قیمت مرغ 140 درصد، روغن نباتی جامد 137 درصد، برنج 132 درصد، کره 112 درصد، قیمت تخم مرغ 106 درصد، حبوبات تقریباً همگی بیش از 100 درصد، شیر 74 درصد، روغن مایع 66 درصد، قند 64 درصد، ماست 63 درصد، گوشت حدود 40 درصد، و قیمت میوه هایی مثل پرتقال 93 درصد افزایش قیمت داشته اند، یا تصورم این بود که فقط قیمت لوازم یدکی ماشین و بعضی ظروف پلاستیکی و لوازم خانگی چندبرابر شده اند! گفت: اتفاقاً در همه جای دنیا قیمت هر کالایی که بالا برود و هر دلیلی که برایش داشته باشند، دولتهایشان دست به دست تولیدکنندگان و بانک ها و مؤسسات پولی و اعتباری و بنگاههای اقتصادی می دهند که هرطور شده قیمت کاغذ را پایین نگه دارند. چرا؟ چون می دانند کاغذ دقیقاً با فرهنگ مردم سر و کار دارد، با آگاهی بخشی پیوند دارد، با اطلاع رسانی گره خورده است، با آموزش و پرورش و تربیت نسل ها سر و کار دارد، چون می دانند که اگر قیمت کاغذ را تعدیل نکنند، مشکل اساسی برای هزینه ی تولید رسانه های مکتوب و انتشار مجلات و کتاب ها به وجود می آید، کم کم این نوع کالاها که از بسیاری کالاهای دیگر ضروری ترند، از سبد خرید خانواده ها و اولویت خانوارها خارج می شوند. گفتم: خب. خارج شوند. اتفاقی می افتد؟ گفت: اتفاق خاصی نه. فقط در میان مدت، جامعه دچار بی تعادلی فرهنگی می شود، آنهم بدتر از آنچیزی که امروز می بینیم. پرخاشگری در جامعه زیاد می شود، آسیب های اجتماعی به دلیل بی خبری و عدم آگاهی در جامعه بالا می رود، مطالبه گری به دلیل عدم خبررسانی مناسب و یکطرفه شدن شاهراه اطلاع رسانی، در نطفه خفه می شود، خستگی و بی حالی و نا امیدی مفرط به دلیل عدم یادگیری های جدید و لذت نبردن مردم از زندگی کم کم غالب می شود و ظرف چند سال، چیزی به نام جامعه، به نام خانواده، و به نام ارزش ها به صورت واقعی باقی نمی ماند. گفتم: این شرایطی که شما پیش بینی می کنی که فاجعه بار است. همگی ما داخل کشتی همین جامعه نشسته ایم. وقتی صندلی رسانه ها و اطلاع رسانی ها و آموزش و تربیتش اینچنین سوراخ شود، نه یکی دوتا، بلکه همگی غرق می شویم. کسی هم به فکر هست؟ حداقل  سهمیه های مناسبی برای کاغذ اختصاص بدهند، فعالیت های حمایتی بیشتری بکنند. گفت: تقریباً همه ی رسانه های مکتوب و نویسندگانی که روزگاری با شوق و ذوق تولید محتوای مکتوب می کردند ،آبِ این سختی ها به یک وجب بالای سرشان رسیده و در حال غرق شدن هستند. نفس های آخرشان را می زنند. آنهم در شرایطی که در جوامعی مثل ما، فرهنگ مکتوب هنوز جای خاص خودش را دارد و فرهنگ استفاده از فضای مجازی و ابزارهای دیجیتالی به دلیل قیمت های بی نهایت بالا و بی نظارتی محض نسبت به این فضا و آسیب های اجتماعی و ارزشی و اخلاقی آن، در بین خانواده ها جای پای محکمی پیدا نکرده است. هنوز اغلب  خانواده ها سرگرمی های روزانه را با فضای مجازی و اندوخته ها و آموخته های تربیتی شان را از طریق فضای مکتوب پر می کنند. هنوز تا سالهای سال، این فرهنگ مکتوب است که جامعه ی ما را خواهد ساخت. پرسیدم: خب در این شرایط روزنامه ها و نشریه ها و مجلات و نویسندگان کتاب ها چه می کنند یا چه کار خواهند کرد؟ گفت: یامجبور به افزایش قیمت فروش و جذب آگهی هستند، یا کاهش تعداد و شمارگان انتشار،یا تعدیل نیرو، یا شاید هم بعدش، تعطیلی. این یعنی بریدن محترمانه ی نفس های یک جامعه ی زنده، یعنی زدن شاهرگ های تپنده ی قلب یک جامعه ی طالبِ آگاهی و تربیت. گفتم: چقدر عجیب است. واقعاً مسؤولان محترم ما این چیزها را نمی دانند و نمی فهمند یا خودشان را به بی خیالی زده اند یا کار از دستشان در رفته و نمی توانند کاری بکنند؟ لبخندی زد  و گفت: خب بگذریم. حال خودت چطور است؟از انتخابات چه خبر؟!!

(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت