کاری – ۲۶ مرداد ۱۳۶۹، فراتر از یک برگ در تقویم است؛ روزی است که وطن، چشمان منتظرش را به راه نگه داشت تا فرزندانش پس از سالها دوری، اسارت، شکنجه و بیخبری، قدم در خاک مادری بگذارند و بار دیگر، عزت را با خود به خانه بازگردانند. این روز، روز اشک و لبخند بود. اشک برای دردهایی که گذشت و لبخند برای عهدی که شکسته نشد. در این میان، خراسان جنوبی با دستانی باز و دلی مالامال از غرور، از فرزندان آزاد شدهاش استقبال کرد؛ مردانی که از دل قنات و کویر، به میدان جنگ رفتند، سالها اسارت را تحمل کردند و باز هم با همان نگاه آرام، به خانه برگشتند.جنگ هشتساله تحمیلی، چهرههای بسیاری از ایران اسلامی را به میدان فراخواند، و خراسان جنوبی یکی از پیشگامان این دعوت بود. از روستاهای مرزی نهبندان گرفته تا شهرهای مرکزی چون بیرجند، فردوس، قائن، طبس، سربیشه و درمیان، جوانانی برخاستند که برای دفاع از دین، وطن و انقلاب، کفنپوش شدند. برخی در همان جبهه آسمانی شدند، برخی با پیکری مجروح به خانه بازگشتند و شماری نیز، سالها دور از خانه، میلههای اردوگاههای دشمن را تاب آوردند. تعداد آزادگان استان خراسان جنوبی، اگرچه در ظاهر محدود است، اما داستان هر یک از آنان، کتابی است ناگشوده از ایمان، صبوری، شرافت و تحمل.بر اساس اسناد رسمی بنیاد شهید و امور ایثارگران، خراسان جنوبی بیش از ۱۱۰ آزاده سرافراز را در دل خود جای داده است؛ بزرگمردانی که در اردوگاههای موصل، الرمادی، عنبر و تکریت عراق، گاه تا ۸ سال اسارت را تحمل کردند، بدون آنکه از آرمانها و عقاید خود قدمی عقبنشینی کنند. برخی از این آزادگان، همانند شهید غلامرضا عباسی از قائن، حتی پس از آزادی نیز آرام نگرفتند و در مسیر دفاع از اسلام و خدمت به مردم، جان به جانآفرین تسلیم کردند. نامهایی مانند مصطفی سولابستی، آزاده و جانباز ۲۵ درصد از بیرجند، تنها گوشهای از چهرههای ایستادهای است که در سکوت زیستند و عزت آفریدند.آنچه آزادگان خراسان جنوبی را برجستهتر میکند، نه فقط حضورشان در میدان نبرد و اسارت، بلکه ویژگیهای فرهنگی، مذهبی و شخصیتی آنان است. بسیاری از این آزادگان، فرزندان خانوادههای متدین، کشاورز، کارگر و روستایی بودند. انسانهایی که با سختی خو داشتند اما با تحقیر نه. کسانی که شاید مدرسههایشان کاهگلی بود، اما ایمانشان ریشه در باورهایی عمیق داشت که نه شکنجههای جسمی و نه تهدیدهای بعثیها، توان شکستن آن را نداشت. آنها در اسارت، با قرآن زندگی کردند، با دعا جان گرفتند و با ولایت نفس کشیدند.مستندات متعددی از زندگی آزادگان پس از بازگشت نیز قابل بررسی است. بسیاری از آنها با وجود شرایط جسمی و روحی سخت، به خدمت اجتماعی ادامه دادند. برخی در عرصههای معلمی، برخی در جهاد سازندگی، برخی در نهادهای فرهنگی و برخی در سنگر خانواده، بیهیاهو اما مؤثر عمل کردند. اگر امروز، خراسان جنوبی یکی از استانهایی است که کمترین آسیب فرهنگی را از تهاجمهای بیرونی دیده، بخش بزرگی از آن، مرهون الگوهایی مانند آزادگان و ایثارگران است که زیست مؤمنانه را از میدان نبرد تا کوچههای شهر ادامه دادند.وظیفه رسانهها، نهادهای فرهنگی، آموزش و پرورش، حوزه و دانشگاه، بیش از تجلیل نمادین است. امروز ، خراسان جنوبی باید برای حفظ این میراث، اقدام کند. ضبط خاطرات آزادگان، تولید مستندات دیداری و شنیداری، تدوین کتب درسی محلی، ساخت آثار هنری، طراحی موزه یا نمایشگاه دائمی آزادگان، همه و همه بخشی از مسئولیتی است که بر دوش ما سنگینی میکند. اگر به هویت فرهنگی خراسان جنوبی میبالیم، باید ریشههای آن را حفظ کنیم. و آزادگان، یکی از سترگترین این ریشهها هستند. ۲۶ مرداد، سالروز ورود آزادگان به خاک میهن، فقط یک مناسبت تقویمی نیست؛ بلکه تلنگری است برای بازنگری در داشتهها و بایدها. بازگشتی که در سکوت و بیادعا صورت گرفت، امروز نیازمند فریادی در تریبونهای فرهنگی ماست. باید از جوانان پرسید: آیا میدانید که همین امروز، مردی در کوچهای از بیرجند یا فردوس یا نهبندان زندگی میکند که روزگاری در زیر شکنجههای بعثی، به عشق همین خاک، تن را شکست اما باور را نه؟ آزادگان نیامدند که دیده شوند؛ اما ما وظیفه داریم که ببینیمشان. آنان آمدند که با آمدنشان، به ما یادآوری کنند که در این خاک، ریشههایی هست که اگر بشناسیمشان، هیچ تندبادی نمیتواند ما را از جا بکند.(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 ارسال بفرمایید)

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هماستانیهایی کهسالهاست به دور از زادگاه، در

