مهدی آبادی – وقتی آمار رسمی میگوید «روزانه یک نفر در جادههای خراسان جنوبی جان خود را از دست میدهد»، دیگر بحث آمار و ارقام نیست؛ اینجا پای جان انسانها وسط است. مرگهایی که بیسر و صدا اما بیوقفه ادامه دارند؛ مرگهایی که میتوانستند رخ ندهند، اگر کمی قانونشناسی در پشت فرمان و کمی عقلانیت در طراحی و نگهداری جادهها وجود داشت. طبق اعلام فرمانده پلیس راه بیرجند، ۷۰ درصد تصادفات استان ناشی از خطای انسانی است. خطایی که در بسیاری موارد ناشی از بیتوجهی به تابلوها، سرعت غیرمجاز، سبقتهای خطرناک یا خوابآلودگی راننده است. این واقعیت تلخ میگوید حتی اگر بهترین جادهها و ایمنترین خودروها را داشته باشیم، بدون فرهنگ رانندگی مسئولانه، خون تازهای بر آسفالت ریخته خواهد شد. اما ماجرا به همینجا ختم نمیشود. شهریورماه امسال، تعداد کشتههای تصادفات نسبت به مدت مشابه سال قبل، ۱۱۱ درصد افزایش یافته و به ۱۱ نفر رسیده است. این رقم نهفقط یک «افزایش»، بلکه یک جهش خطرناک است؛ جهشی که باید مانند آژیر خطر شنیده شود. هر یک از این اعداد، داستان یک خانواده است؛ پدری که دیگر برنمیگردد، مادری که چشمانتظار میماند، یا کودکی که ناگهان یتیم میشود. اعداد سرد هستند، اما واقعیت پشت آنها داغ است. خراسان جنوبی، با وسعتی گسترده و جادههایی طولانی، درگیر زیرساختهایی است که در بسیاری نقاط استانداردهای لازم را ندارند. نبود شانههای امن، ضعف در علائم هشداردهنده، کمبود روشنایی، و در برخی مسیرها آسفالت فرسوده، جادهها را به کمینگاه تبدیل کرده است. اینها ضعفهایی است که میتوان با اراده و برنامهریزی اصلاح کرد، اما هنوز تا نقطه مطلوب فاصله زیادی دارد. از سوی دیگر، خودروهای فرسوده و ناایمن، که هنوز سهم زیادی از ناوگان حملونقل بینشهری و شخصی استان را تشکیل میدهند، حکم یک چاشنی انفجاری برای این بحران دارند. وقتی پرایدهای ۲۰ ساله یا کامیونهای با ترمز ضعیف، در گرمای کویر یا در پیچ و خم کوهستانی جادهها حرکت میکنند، احتمال حادثه چند برابر میشود. اما حتی این مشکلات فنی، باز هم ما را به همان نقطه اول برمیگردانند: فرهنگ رانندگی. تا زمانی که «قانون» برای راننده، چیزی باشد که تنها باید در حضور پلیس رعایت شود و «احتیاط» مفهومی باشد که حوصله را سر میبرد، تفاوتی نمیکند جاده چقدر ایمن یا خودرو چقدر استاندارد باشد. نتیجه، همان مرگهای روزانه خواهد بود. مسئولیت این وضعیت فقط بر دوش رانندگان نیست. سه ضلع مثلث مرگ جادهای در استان شامل راننده، جاده و نظارت است. رانندهای که بیمحابا بر پدال گاز فشار میدهد، جادهای که با کوچکترین خطا راننده را به کام مرگ میکشد، و دستگاههای نظارتی که یا دیر میرسند یا دیر هشدار میدهند. غفلت از هر ضلع، یعنی تکمیل فاجعه. پیشنهادهای پیشپاافتادهای چون «آموزش رانندگان» یا «افزایش گشتها» اگرچه ضروریاند، اما کافی نیستند. امروز نیازمند یک استراتژی جامع شامل: مهندسی مجدد جادهها در نقاط حادثهخیز، با استانداردهای روز ، حذف خودروهای ناایمن و فرسوده از ناوگان ، فرهنگسازی جدی و مداوم نه فقط از پشت تریبونها، بلکه از مدارس، مراکز آموزشی و رسانهها ، اعمال قانون بیاغماض برای تخلفات خطرناک رانندگی ، و در نهایت، مسئولیتپذیری اجتماعی هستیم ؛ اینکه هر راننده بداند حتی یک لحظه بیاحتیاطی، میتواند به قیمت جان یک انسان تمام شود. در غیاب این اقدامات، ما همچنان تیتر روزنامهها را با واژه «تصادف مرگبار» پر خواهیم کرد. و شاید روزی برسد که بیحسی جامعه نسبت به این اخبار، از خود حادثه هم ترسناکتر شود.جاده نباید قتلگاه باشد. جاده باید راهی باشد برای رسیدن، نه برای نرسیدن. و این، تنها با ترکیب «زیرساخت ایمن»، «خودروی استاندارد» و «راننده قانونمدار» ممکن است. مسئولان استان امروز با یک فرصت مهم مواجهاند؛ فرصتی که اگر از دست برود، فردا دوباره باید همین متنها را نوشت، با همین اعداد اما با اسمهای تازهای که در حافظه خانوادهها حک میشود.امنیت در جادههای خراسان جنوبی یک مطالبه اضطراری است، نه یک پروژه بلندمدت که در برنامههای پنجساله جا خوش کند. هر روز تأخیر، یعنی جان تازهای که از دست میرود. و ما، بهعنوان جامعه، دیگر ظرفیت از دست دادن حتی یک جان بیدلیل را نداریم. طرح های استاندار خراسان جنوبی در ایام عید که به کاهش زیاد تصادفات منجر شد نشان داد که با همین شرایط جاده ها هم می توان جلوی این فاجعه را گرفت . به نظر می رسد دستگاه های مربوطه باید این طرح های دوره ای را به یک برنامه دائمی تبدیل کنند . باشد که دیگر اخبار ناگوار سوانح شنیده نشود . (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 ارسال بفرمایید)
در آیین قدردانی از دستاندرکاران نمایشگاه فرصتهای مشترک ایران و افغانستان، نماینده نهبندان و سربیشه

