مهدی آبادی – مسئله بودجه سلامت در خراسان جنوبی دیگر یک دغدغه فنی و اداری نیست، بلکه به مسئلهای عدالتمحور بدل شده. وقتی رئیس دانشگاه علوم پزشکی بیرجند صراحتاً میگوید هفت بیمارستان از مجموع پانزده بیمارستان دانشگاهی استان با وجود زیانده بودن همچنان فعالند، یعنی نظام تأمین مالی سلامت در این خطه عملاً بر دوش دانشگاه گذاشته شده بدون آنکه منابع متناسبی برای حفظ این چرخه فراهم باشد. این گزاره ساده، سندی است بر ناهماهنگی عمیق میان سیاستگذاران مرکزی و واقعیت زیسته استانهای محروم . خراسان جنوبی تنها یک درصد جمعیت کشور را دارد، اما در وسعت جغرافیایی، در میان سه استان نخست ایران است. این پهنهی گسترده، با دهها منطقه کمجمعیت، روستاهای پراکنده و فاصله زیاد میان شهرها، ساختار اداره بیمارستانها را به معادلهای غیرقابل قیاس با استانهای مرفهتر کشور تبدیل کرده است. اگر در اصفهان یا تهران، هر تخت بیمارستانی در روز چندده بیمار را به چرخه خدمات بازمیگرداند، در نهبندان، زیرکوه یا طبس تختی که خالی بماند، الزاماً نشانه ناکارآمدی نیست، بلکه نشانه محرومیت جمعیتی و تعهد اخلاقی نظام سلامت به مناطق کمبرخوردار است.اما این منطق انسانی در ساختار بودجهای دیده نمیشود. سهم ما از بودجه سلامت، همان یک درصدی است که بر پایه جمعیت محاسبه میشود، نه وسعت سرزمین، نه فقر اقلیمی، نه مرزهای انسانی که باید پاس داشته شوند. در نتیجه، دانشگاه علوم پزشکی بیرجند با دوگانۀ ظالمانهای مواجه است: از یکسو فشار افکار عمومی و مسئولیت حرفهای برای حفظ بیمارستانها و از سوی دیگر بودجهای که حتی کفاف پرداخت انباشت مطالبات بیمهای و حقوق کارکنان را نمیدهد.در چنین وضعی، استمرار فعالیت بیمارستانهای زیانده نه نشانه ضعف مدیریتی که نماد مقاومت نهادی در برابر بیعدالتی است. این بیمارستانها شاید از دید جدولهای مالی، «زیانده» باشند، اما از دید عدالت منطقهای، دقیقاً همان نقطههاییاند که بقای سلامت مناطق مرزی را تضمین میکنند. زیان مالی در اینجا در حقیقت پوششی است برای زیان ساختاری در نظام توزیع اعتبارات کشور. دکتر گنجیفرد به درستی به دو عامل کلیدی اشاره کرده است: تأخیر در پرداخت بیمهها و کسورات غیرمنطقی. این دو عامل باعث شده دانشگاه بهجای آنکه روی ارتقای خدمات و توسعه زیرساختهای درمانی تمرکز کند، بخش عمده وقت و انرژی خود را صرف بستن شکافهای مالی کند. این مکانیسم دیرینه، عملاً بیمارستانهای کوچکتر را در سایه بزرگان مراکز درمانی مرکز استان قرار داده و به مرور، ظرفیت جذب نیرو، نگهداشت پزشکان و سرمایهگذاری در مناطق دورافتاده را کاهش داده است. راه برونرفت از این وضعیت اما تنها در یک «بودجه ویژه» خلاصه نمیشود. خراسان جنوبی نیازمند مدل جدیدی از تخصیص منابع سلامت است؛ مدلی که در آن جمعیت تنها یکی از مؤلفهها باشد، نه معیار اصلی. وزارت بهداشت باید برای استانهای کمتراکم و محروم، شاخصهایی چون فاصله جغرافیایی، هزینه حملونقل بیماران، سطح توسعه انسانی و نرخ ماندگاری نیروهای پزشکی را نیز وارد فرمول توزیع بودجه کند. تجربه موفق طرح «آمایش سرزمینی سلامت» در استانهای غربی میتواند الگویی برای بازتعریف مسئولیت دولت در شرق کشور باشد. از سوی دیگر، باید به اصلاح ساختار بیمهای پرداخت. بیمهها عملاً به بدهکارترین نهادهای کشور بدل شدهاند و نظام حسابداریشان با تأخیرهای چندماهه و کسورات بیقاعده، بیمارستانهای دانشگاهی را در چرخهای معیوب گرفتار کرده است. پیشنهاد مشخص آن است که حساب جداگانهای میان سازمان برنامه و وزارت بهداشت برای استانهای مرزی افتتاح شود و اعتبار بیمهای این مناطق به صورت مستقیم بدون عبور از مسیرهای طولانی و بروکراسی مرکزی به دانشگاه پرداخت شود. عامل سوم، بازطراحی نظام درآمدزایی بیمارستانهاست. اگر قرار است بیمارستانهای زیانده زنده بمانند، باید نقش اجتماعی-اقتصادی آنها فراتر از درمان دیده شود. بسیاری از این مراکز میتوانند با ایجاد بخشهای آموزشی مهارتی، مرکز طب مکمل، یا خدمات بهداشتی نیمهخصوصی درآمد پایدار ایجاد کنند بدون آنکه از هویت عمومیشان فاصله بگیرند.در نهایت، باید پذیرفت که ادامه این وضعیت به زیان کل نظام سلامت کشور است. خراسان جنوبی به مثابه آزمایشگاهی برای سیاستهای عدالتمحور سلامت عمل میکند؛ اگر این آزمایش در شرق کشور شکست بخورد، امیدی به تعمیم عدالت سلامت در سطح ملی نخواهد بود. بیمارستانهای زیانده استان نه در حال سقوط که در حال نقشآفرینی برای «بقای رفاه ملی» هستند. حمایت ویژه دولت از این نهادها نه لطف که وظیفه است.اگر سلامت را حق شهروندی بدانیم، پس زیان بیمارستانهای مناطق محروم، زیان دولت است نه دانشگاه. درمان این زخم، تنها با احیای نگاه عادلانه به شرق کشور ممکن است. بودجه مخصوص محرومیت، نه امتیاز که عدالت است. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 ارسال بفرمایید)

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هماستانیهایی کهسالهاست به دور از زادگاه، در

