بهروزی فر – ساعت ۲۱ شنبه ۳۱ شهریور ماه، بروز یک حادثه در عمق ۷۰۰ متری زمین ، شرایط نرمال و طبیعی معدنجو را تحت الشعاع قرار می دهد و تشویش به جان آنهایی می افتد که روی زمین از حال همکاران خود در دل خروارها خاک بی خبرند. گروه های HSE معدن براساس تجربه و تخصص، کار خود را شروع می کنند و حادثه به جهت عمق و گستردگی بلافاصله به حوزه های بالادستی استان گزارش می شود. کار، طبق روال همه شرایط بحرانی پیش می رود، رئیس ستاد مدیریت بحران شهرستان -فرماندار – مدیرکل مدیریت بحران استان را در جریان قرار می دهد و موضوع برای هماهنگی بیشتر به معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری و در نهایت شخص استاندار منتقل می شود. استاندار بلافاصله بعد از اطلاع از حادثه راهی منطقه می شود و به جمع تیم مستقر در منطقه (معاون سیاسی، امنیتی و اجتماعی استانداری، مدیرکل مدیریت بحران استانداری، اعضای ستاد مدیریت بحران استان و… ) می پیوندد. ادامه روند امدادرسانی ها براساس نوع حادثه و خسارت های احتمالی تدبیر می شود. امدادگران کار امداد و نجات را در بلوک B ادامه می دهند، قدم به قدم حجم گاز متان تقلیل یافته، سطح دسترسی به معدنکاوان بیشتر می شود و مصدومین و متوفیان، یکی یکی به بیرون هدایت می شوند و به محض اطمینان از اینکه دیگر کسی در این بخش حضور ندارد، ختم کار در این بلوک اعلام می شود. در بلوک C اما شرایط متفاوت است، حجم زیاد گاز و ریزش دیواره ها اجازه ورود بی محابا را نمی دهد، ذره ذره تقلیل گاز و جابجا کردن آوارها، روند دسترسی به محبوسین را زمانبر می کند، با همه اینها گروه های امدادی تازه نفس که از دیگر معادن و سایر استان ها آمده اند، مدام جایگزین می شوند. براساس شیوه نامه های امدادرسانی در بحران ها، اولویت کار با نجات جان مصدومان و انتقال سریع آنها به مراکز درمانی است، متوفیان هم باید جهت تغسیل و تحویل به خانواده ها شان به سردخانه ها اعزام شوند. در اتفاق طبس آنچه از همان ابتدای کار مورد نقد رسانه ها واقع شد، کمبود تعداد کشوهای نگهداری اموات بود، اگرچه این نقد بجاست و از استانی که بر روی گسل های فعال واقع شده و جزو ۵ استان پرحادثه کشور قرار دارد و مدام در حال تجربه انواع حوادث دردناک است، انتظار میرود به لحاظ تجهیزات ایمنی و خدماتی، کم نداشته باشد و برای روزهای بروز هر اتفاقی مهیا باشد، اما نمی توان تدبیر درست متولیان امر در تعبیه اتاق یخ و قرار دادن اجساد در این محیط سرد را نادیده گرفت.نکته قابل توجه در مدیریت حوادث، انتخاب یک مدیر پروژه است که بتواند ضمن اینکه به درستی بین حوزه های مختلف هماهنگی برقرار می کند، اجرای تصمیمات درست را نیز راهبری نماید. مداخله دیگران و چند صدایی قطعاً روند کار را کند کرده و ترمزی در مسیر اجرای طرح و برنامه است. اصل کلیدی در زمان بروز حوادث از هر جنسی، حفظ خونسردی است که بدون تردید در فضای آرام و بدون تشنج مقدور و میسر می باشد. با عنایت به اینکه در دنیای تکنولوژی و بُرد وسیع فضای مجازی امروزه هر شهروند یک رسانه است و در انعکاس و انتشار اخبار و عکس ها سهم دارد، آنچه می بایست در بحران ها مدنظر باشد، اطلاع رسانی درست و بموقع است، متولیان امر باید خود را مکلف کنند با انتخاب یک سخنگوی واحد، از چند صدایی پرهیز نمایند تا آمار و ارقام یک دست و بدون هیچ تغییری به مخاطب منتقل شود، از طرفی روایت اول و گزارشِ در لحظه، حواشی کار را می زداید و مانع پر و بال دادن به حادثه می شود، ضمن اینکه فرصت سوء استفاده را هم از سود جویان و فرصت طلبان می گیرد. یکی از آسیب های اصلی در زمان وقوع تصادفات، به زعم پلیس، ازدحام جمعیت است، افراد زیادی به محض دیدن صحنه تصادف توقف کرده و به تماشای ابعاد حادثه می پردازند این تجمع بدون تردید دست و پای نیروهای امدادی را می گیرد و ترمز خدمات رسانی است، این معضل را در زمان بروز حوادث طبیعی هم متأسفانه شاهد هستیم، اغلب مدیران کشوری، وزرا، صاحب منصبان و… به صورت گروهی در محل حادثه حاضر می شوند، این افرادِ همراه غالباً متخصص کار نیستند و فقط همراهند، و تنها پیامد حضورشان، شلوغی محیط را سبب می شود که نتیجه ای جز دست و پاگیری برای نیروهای امدادی ندارند. مهمانان کشوری اگر می توانند در مدیریت حادثه نقش ایفا کند، قدم شان سرِ چَشم ولی اگر قرار است ریز و درشت بخواهند و در تأمین جای خواب و غذا و… خرده فرمایش داشته باشند، همان بهتر که عذرشان را بخواهیم و برابر درخواست حضور شان بایستیم. کوتاه سخن اینکه؛ هر حادثه یک تجربه است و می تواند راهگشای اتفاق های بعدی باشد، البته اگر درست ساماندهی شود. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷ اعلام یا ارسال بفرمایید)
دادرس مقدم – پیرمرد بشرویه ایی با بخشش فیش حج خود به جبهه مقاومت از