یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

یک بغل چاشنی خاطرجمعی

هرم پور

بعد از دو هفته محدودیت های سخت و نفس گیر، آمار و گزارش ها نشان می دهند که شمار ابتلا، بستری و فوت های جانکاه مربوط به کرونا، کاهش چشمگیری داشته اند؛ هم در خراسان جنوبی و هم در سراسر کشور. همگی خوشحالیم. روزگار را ببینید. هنوز هم باورم نمی شود شرایطی را بگذرانیم که تا همین چند وقت پیش در یک استان به نام خراسان جنوبی ، روزی هجده نفر و در یک شهر مثل بیرجند، روزی ده نفر فوتی مربوط به یک بیماری همه گیر را شاهد باشیم و بعد به نصف این تعداد فوتی ها قانع و چه بسا خوشحال هم بشویم! همه ی اینها را که بگذاریم کنار، اما خودم، این روزهای پس از اتمام محدودیت ها، اطرافیانم و شهروندان عزیز هم استانی را که می بینم، احساس می کنم یک بغل چاشنی خاطرجمعی دلپذیر به همراه یک غفلت گرم و نرم، زیربغل هایمان زده ایم و با یک احساس پیروزی کاذب، خوشحالیم که خب، وظایفمان در قبال کرونا را انجام دادیم و محدودیت ها را هم با نجابت پذیرفتیم و با صبر و تحمل، پشت سر گذاشتیم. اما واقعیت این است که اگر ما کامیابی را در احساس رضایت ببینیم، هنوز تا رستگاری و رسیدن به خوشبختی، و رسیدن به احساس رضایت از شرایط، فاصله های زیادی مانده است. متخصصان، کارشناسان، مسؤولان و صاحب نظران بالاتفاق اظهار می کنند کاهش چشمگیر آمار ابتلا و فوت بیماری کرونا، ثمره ی شیرین اعمال محدودیت ها، نظارت های شدید و البته فرهنگ بالای مردم در پذیرش، رعایت و تعمیم این محدودیت هاست. اما همین عزیزان، یک نگرانی بسیار مهم و اساسی دارند و آن هم اینکه با وجود سه گردنه خطیر و مهم پیش رو، به سلامت گذشتن از جاده پیچ در پیچ سلامت و رسیدن به قله ی شکست کرونا، نیازمند همدلی های بیشتر، رعایت بیشتر و هوشیاری بیشتر است؛ اولین گردنه خطرناک و نفس گیر، در پیش بودن زمستانی سرد و احتمال آغاز پیک چهارم و طغیان دوباره ی کروناست. دومین گردنه ی خطرآفرین، کاهش صبر و تحمل مردم به ویژه در حوزه محدودیت های اقتصادی و شغلیست، و سومین گردنه که می تواند ما را با مخاطره مواجه کند، خاطرجمع شدن مردم به اخبار و گزارش ها در خصوص توزیع واکسن کرونا در جهان و کاهش سطح حساسیت ها نسبت به رعایت محدودیت ها و توصیه های بهداشتیست. راه خوبی را آغاز کرده ایم و محدودیت ها، تجربه ها و البته دستاوردهای خیلی خوبی را به ما هدیه کردند. اما ثمره ی شیرین و اصلی مراعات توصیه ها و محدودیت ها، وقتی بدست می آید که کمر بیماری کرونا را جوری محکم به زمین بزنیم که تقریباً خاطرمان از برگشت دوباره پیک های چهارم و پنجمش جمع شده باشد. واقعیت این است که ما فعلا در شرایطی کاملاً شکننده قرار داریم. مسؤولین بهداشت و درمان استان که متولی اصلی آمار و گزارش ها و رصد و ریشه کنی این بیماری هستند، صادقانه و ایثارگرانه و شفاف خدمت مردم بارها و بارها گفته اند و این روزها باز هم می گویند که کاهش آمار به هیچ عنوان به معنای تمام شدن خطر نیست. خطر برگشت پیک های خطرناک تر کرونا هنوز در کمین ماست. این موجود عجیب، در هر پیکی که می آید با سه خصلت عجیب حمله می کند؛ هارتر و درنده خوتر و بی رحم تر شده، سریع تر شده، و نسبت به شرایط محیط، هوشیارتر شده است. اما ما در مقابل این درنده خوی بی وجدان چه موضعی می گیریم؟ دقیقاً بعد از پایان هر پیک، شادان و خوشحال دستی به هم می مالیم و می گویم خب، تمام شد، از سر ما که گذشت. انشاءا…رفت که دیگر برنگردد… و دقیقاً بعد از همین بی مبالاتی های ما، باز دوباره کرونا، باز دوباره بی رحمی، و باز دوباره افزایش چندبرابری آمار ابتلاها، و باز دوباره مرگ عزیزان و سوگ و غم جانکاه! هم استانی های عزیزم! هم شهری های بزرگوارم! خانواده های محترم! دورهمی ها، شب نشینی ها، مسافرت ها، مراسم ها و جشن ها، چه چند نفره، چه دهها نفره، و این خاطرجمعی فراگیر، چاشنی بمب های ساعتی هستند که زیربغلمان زده ایم و هر لحظه آماده انفجار مرگ در بین ما هستند. بی مبالاتی و بی توجهی و خاطرجمع شدن نسبت به کرونا به ویژه بعد از محدودیت ها، شرایطی به مراتب بدتر از قبل برایمان ایجاد خواهد کرد. در همین بیرجند خانواده های داغداری را می شناسم که حالا، داغ اصلیشان، مرگ عزیزشان نیست، بلکه درد اصلیشان، درد جانکاه وجدان آنهاست که از نقش داشتن در ابتلای عزیزانشان به کرونا و بعد هم مرگ آنها به سراغشان آمده وتا ابد با آنها زندگی خواهد کرد. می دانم که خسته شده اید؛ هم خودتان، هم بچه هایتان. می دانم که مشکلات اقتصادی پدر همه ی ما را در آورده. می دانم که از لحاظ روحی نیازمند یک دورهم نشینی، یک شب چله ی خاطره انگیز و یک تجدید دیدار دوباره هستید. می دانم شما هم مثل من از ماسک هایی که هر روز چون پتک به سر و صورت روحمان می خورد بیزار شده اید. اما چه کنیم! من هم مثل شما در این چند ماه، چندین و چند عزیزم را به دلیل کرونا از دست دادم.با خودم فکر می کنم اگر مراعات می کردیم، حتماً آن عزیزان امسال شب چله زنده بودند و اگر امسال، چله ای نگیریم و کمی صبر کنیم، حتماً سال آینده شب چله، خیلی هایشان هنوز هم کنار ما خواهند بود.حالا پشیمانی من چه سودی دارد؟ عزیزانم بر می گردند؟ محال است. بیایید باور کنیم نظام هیچ راه دیگری در پیش ندارد. دیروز دیدید که رئیس کل بانک مرکزی گفت به هر دری زده ایم تا واکسن بخریم، کشورهای واسط می گویند تضمین نمی دهیم که پولی را که برایمان واریز می کنید، وسط راه آمریکایی ها مصادره نکنند! اما من و شما می توانیم خاطرجمع نشویم، می توانیم با همین مراعات ساده و تمکین به محدودیت های اجرا شده (که هرچه بیشتر رعایت کنیم، کمتر هم خواهند شد) جوری پیش برویم که به امید خدا، امسال عید بتوانیم کنار هم باشیم. باور کنید خیلی دور از انتظار نیست.

(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت