یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

دیر نشود

هرم پور

استقلالی هستم، آبی آبی آبی. اما از ته دل به همه پرسپولیسی های عزیزی که تیمشان شنبه شب گل کاشت، یک تبریک اساسی می گویم.دست مریزاد و خداقوت و شیرینی این پیروزی به کامتان. دیروز شنیدم بعضی نمایندگان محترم مجلس به دنبال پیگیری محرومیت «آل کثیر» هستند. و من نمی فهمم مجلسی که قرار است در این وضعیت فاجعه بار معیشت مردم، به قیمت مرغ و تخم مرغ و خودرو و مسکن و طلا و ارز ورود پیدا کند را چه به بحث تخصصی فوتبال! بارها پیش آمده که دراین چند ماه، از من حال و احوال نمایندگان محترم دوره قبل استان در مجلس را پرسیده اند؛ اینکه کجا هستند؟ چه شدند؟ کجا رفتند؟ چه کار می کنند؟ برگشتند؟ برنگشتند؟ و اینکه آیا قرار نیست گزارشی از آنچه قرار بود انجام بدهند، به مردم بدهند؟ راستش را بخواهید من هم از شما بی خبرترم. بنا براین با کمال احترام و عرض پوزش از بزرگوارانی که از من در این باره می پرسند، لبخندی می زنم و می گویم؛ «بی خیال. کدام نماینده مجلس استان ما بعد از تمام شدن دوره نمایندگی اش گزارشی از آنچه قول داده بود و انجام نداد، به مردم ارائه کرد که این بزرگواران، دومینش باشند؟» می گویند؛ «آخر این طوری که نمی شود. دستگاهی، مرجعی، ارگانی، اداره ای ، نهادی، سازمانی، خلاصه یک جایی نیست که از آنها حق ما را مطالبه کند و بگوید قیمت رأی ما خیلی خیلی بیشتر از آن اقدامات نصفه و نیمه ای بود که در مجلس و به اسم ما انجام دادید؟» تلخندی می زنم و جواب می دهم؛ « اولاً انصاف داشته باشیم و بگوییم که بعضی از این بزرگواران کارهای خوبی هم انجام دادند، صد البته بعضی هم واقعاً در حد نمایندگی نبودند. ثانیاً حالا که شده. کاش قدر رأی هایتان را بیشتر می دانستید. من چند سال پیش پیشنهاد کردم مجمعی از نخبگان استان به عنوان یک مرجع نظارتی و تحلیلی و مشورتی، تشکیل شود که هم حین نمایندگی، به نمایندگان استان مستقر در مجلس مشاوره بدهد و کمک کار نمایندگان باشد و هم بعد از اتمام دوره، آنها را روی یک صندلی خیلی داغ بنشاند و از آنها پاسخ بخواهد که چه کردند و چه نکردند؟ ولی کسی توجه نکرد.حالا هم بی خیال. زندگی تان را بکنید!» حقیقت را به شما بگویم اینکه تازگی ها گاهی وقت ها می بینم بهترین تصمیم، همین است؛ «بی خیالی و ادامه ی زندگی». چرا؟ چون می بینم از بحث بسیار بسیار مهمی به نام نمایندگی مجلس، گاهی فقط یک اسم و بعضی دعواهای سیاسی طرفداران و منتقدینشان در استان، چیزی باقی نمانده است. حتماً دیده اید که در فضای مجازی، کم کم زمزمه های نقدآمیز از نمایندگان استان در حال شروع شدن است. چند باری هم شده که نقدهایی مستند و به جا از برخی سخنرانی های نه چندان قوی نمایندگان محترم استان در مجلس می بینم. واقعیت این است که در مقام مقایسه، تقریباً در هیچ دوره ای اینچنین زودهنگام، نمایندگان استان زیر ضرب و ذره بین نقد قرار نگرفته بودند. نمی دانم به خاطر جوان بودن نمایندگان محترم است یا به خاطر شرایط ویژه کشور و توقعات مردم، یا به خاطر فضای مجازی و باز بودن دست و بال منتقدین برای انتقادها، و یا هم به خاطر شعارها و قول های نمایندگان محترم در زمان تبلیغاتشان؟ هر چه هست اینکه نمایندگان اگر توقعات مردم استان را نبینند، آنها اولویت بندی نکنند و برای مطرح و به نتیجه رساندشان تلاش نکنند، کار سختی در پیش خواهند داشت. به خاطرم نمی آید در هیچ دوره مجلسی، علیرغم همه ی نیت های خیرخواهانه، هیچ نماینده محترمی از یک نطق پیش از دستور یا سخنرانی رسمی در مجلس، با برشمردن یکایک مشکلات استان یا شهرستانش، یا دیدار با یک وزیر در دفترش و تأکید خشک و خالی به موضوعی و سر تکان دادن های آن وزیر، به نتیجه ای رسیده باشد. نمایندگان محترم باید از ابزارهایشان استفاده بکنند. مشکلات را همه می دانند، ظرفیت های استان را هم همگی می دانند، آنقدر هم همه گفته اند که مردم خسته شده اند؛ آنهم در مجلسی که این روزها می بینید که مصداق این بیت است که؛ «گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ی من.آنچه البتّه به جایی نرسد فریاد است» گاهی باید چندباری به دفتر وزیر و مسؤول کشوری رفت، گاهی باید خواهش و تمنا و عرض حال کرد، گاهی باید روی شانه وزیر محترم دستی کشید، گاهی باید انگشتش را فشار داد، گاهی باید درگوشش چیزی گفت، گاهی باید چشم غره ای رفت، گاهی باید با چند کلمه جانانه، دادی کشید و حسابی از خجالتش درآمد، گاهی هم اگر وزیر یا مسؤول متولی، درباره مشکلات استان کوتاهی می کند، در راهروهای مجلس، لاله گوشش را نوازشی کرد که یعنی «بله. مواظب باش. اینجا مجلس است و من نماینده رسمی و قانونی چند هزار شهروند هستم.بی تفاوتی برایت عاقبت خوبی ندارد!» گاهی هم باید از صندلی نمایندگی دل کَند و چند دقیقه ای روی زمین به نشانه اعتراض نشست. به نظرم می آید جمعی از نخبگانی که واقعاً دلسوز استانند، به سرعت باید بنشیند و تا دیر نشده و همگی از ما جلو نیفتاده اند و مشکلات حادتر نشده اند، اولویت ها را برای عزیزان مجلسی مشخص کنند، دغدغه ها ونوع طرح و بیانش را در مجلس پیشنهاد بدهند، تمرکز نمایندگان عزیز را روی بعضی از طرح ها بیاورند و تمرکز و قفلشان را از روی بعضی از طرح هایی که اصلاً اولویت نیستند و نمی دانم به چه علت، مدام در حال تکرارند، باز بکنند، حتی کیلد وژاه های بکار رفته در متن های سخنرانی را متفاوت از آنچه هست برایشان بچینند. ما خیلی خیلی فرصت کمی در اختیار داریم. اگر در مثلث تلاش های بی وقفه و پیگیرانه ی استاندار محترم و حمایت های مردمی و نخبگان استان، ضلع سوم تلاش نمایندگان عزیز ما هم جایگاه خودش را پیدا کند، قطعاً شرایط بسیار بهتر از آنچه هست، خواهد شد. در غیر این صورت، باز هم می گویم همان بهتر که «بی خیال باشیم و بنشینیم کنار و زندگی مان را بکنیم.»
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت