بهروزی فر – یک عبارت پرمغز و وزین در صحبت های سردار سلیمانی داریم که به قول حضرت حافظ؛ “ از هر زبان که می شنوم، نامکرر است” و قطعاً شما هم آن را شنیده اید؛ “من با تجربه این را میگویم که میزان فرصتی که در بحرانها وجود دارد، در خود فرصتها نیست، اما شرط آن این است که نترسید و نترسیم و نترسانیم”. حادثه معدن زغالسنگ معدنجو که به جهت تعداد جانباختگان و مصدومانی که به همراه داشت، بهتر است از آن به عنوان یک فاجعه برای استان یاد کنیم، همان بحرانی بود که به قول سردار در دل خود فرصت های فراوانی نهفته داشت. اینکه مقصر اصلی این حادثه کیست و آیا قصور و تقصیری در این حوزه رخ داده و یا… موضوع صحبت ما در این مجال نیست، اما آنچه به عنوان فرصت در این حادثه باید مدنظر قرار گیرد، این است که معدنجو با همه قدمت چند دهه ای خود، نمونه کوچکی از فراوان معادنی می باشد که در جای جای این استان مشغول فعالیتند و ذخایر معدنی خراسان جنوبی را به عنوان یک ظرفیت اقتصادی بسیار مهم برای کشور، استخراج می کنند و در قالب ماده اولیه حیاتی در اختیار واحد های تولیدی و کارخانجات بزرگ و مادر قرار می دهند، و مهمتر اینکه ۷۶ درصد ذخایر زغال سنگ کشور در شهرستان طبس واقع شده و در حالی که متان جزء جدایی ناپذیر زغال سنگ است و نمی توان از آن غافل شد، لذا تصاعد گاز متان در معادن زغالی استان که هر روز در حال زایشند، غیرقابل انکار است. این موارد را اگر مانند قطعه های یک پازل کنار هم بگذاریم، به این مهم می رسیم که چه بخواهیم چه نخواهیم معادنی که نمی توانیم آنها را به عنوان یک پیشران اقتصادی مهم، نادیده بگیریم، با حادثه عجین اند و تنها کار ممکن در کاهشی کردن اثرات حوادث مترتب بر معدن، ارتقاء سطح ایمنی آنها از طریق مکانیزه کردن و استفاده از تجهیزات و امکانات روز است، که گویا به اذعان اهل فن و کننده های کار، کُمیتِ نه تنها استان خراسان جنوبی که همه کشور در این زمینه لنگ می زند. ایمنی معادن و کار در این حوزه نیاز به امکاناتی دارد که تأمین اغلب آنها متأسفانه به خارج کشور گره خورده و از بد حادثه تحریم ها، دسترسی ما به آنها را دشوار و سخت کرده اند. شاید برای شما هم جالب باشد که بدانید همین چراغ کوچک روی کلاه معدنکاران که باید در معادنی همچون زغال سنگ بدون الکتریسیته باشد تا جرقه ای نداشته و باعث انفجار نشود، وارداتی است یا همین سنسورهای هشدار دهنده از آن سوی مرزها تأمین می شود، ماشین آلات سنگین معدنی هم که حکایتش روشن است و نیاز به توضیح اضافه ندارد. ما همه این کاستی ها را در حوزه تولید و فرآوری داریم و از طرفی هم مدعی این هستیم که شرکت های دانش بنیان مان به درجه ای از اعتبار و توان رسیده اند که تنه به تنه همتایان خود در آن سوی مرزها می زنند و حتی در برخی موارد بر آنها پیشدستی دارند، حالا سؤال اینجاست چرا در تأمین چنین نیازهای خرد و کلانی، جای شرکت های دانش بنیان خالی است؟! آنها خود هنوز نتوانسته اند نیاز سنجی کنند و در این زمینه کوتاهی دارند یا نه! تولید کنندگان و حوزه های متولی نخواسته یا نتوانسته اند از ظرفیت آنها درست بهره ببرند؟! مگر نه این است که موضوع شرکت های دانش بنیان و استفاده حداکثری از ظرفیت آنها، بارها و بارها مورد تأکید مقام معظم رهبری قرار گرفته؛ “باید مسئله اقتصاد دانشبنیان و شرکت های دانشبنیان را واقعاً جدّی بگیریم. شاید بتوان گفت میلیون ها جوان در کشور هستند که آماده کارند که اگر یک کمکی به اینها بشود، میتوانند واقعاً در این قسمتها پیش بروند و بخشهای مختلف را فعّال کنند(۱۳۹۵) “. و ایشان در همین زمینه هم تکالیفی مشخص کرده اند؛” نقشه راهِ دانشبنیان کردنِ اقتصاد ملّی و برنامه عملیّاتی کردن آن را مسئولین محترم در دولت باید تهیّه کنند، به مردم هم اطّلاع بدهند و زمینه مشارکت آنها را فراهم کنند؛ همین طور که عرض کردم مشخّص بشود چه بخشهایی در اولویّت دانشبنیان شدن هستند و شیوههای دانشبنیان شدن آنها چیست؛ اینها را مشخّص کنند، به اطّلاع مردم برسانند. باید ساختارسازی بشود؛ برای اشتراک مردم به صورت شرکتهای دانشبنیان، باید یک ساختاری تولید بشود، به وجود بیاید و به مردم هم اعلام بشود(١۴٠٢ )”. شرکت های دانش بنیان با توان نخبگانی خارق العاده ای که دارند بدون تردید یک فرصت بی نظیرند، که باری به هر جهت هنوز به درستی وارد گردونه بهره برداری قرار نگرفته اند، حوادتی از جنس معدنجو کافی است که به ما ثابت شود، داشته هامان را هنوز آن طور که باید و شاید ندیده ایم و بکار نگرفته ایم، و ای کاش بحران معدنجو، بهترین فرصت برای برون رفت از این نگاه های بسته باشد.(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۹۲۲۱۳۴۲۸۷ اعلام یا ارسال بفرمایید)
دادرس مقدم – پیرمرد بشرویه ایی با بخشش فیش حج خود به جبهه مقاومت از