اگر نقشی بیشتر از شهرنشینان در به ثمر نشستن پیروزی انقلاب اسلامی ایران نداشته باشند به طور حتم نقش آنها در این رویداد کمتر نبوده است و در غرس نهال انقلاب همپا و همراه بودند.صحبت از روستاییان و پیش قراولان عرصه تولید در پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری بنیان گذار انقلاب اسلامی است. هر چه آن سالها، به روزهای فتح و پیروزی نزدیکتر میشد بر شور و حال روستاییان با انتشار و پخش اعلامیهها، برگزاری تجمعها، دورهمیها و… افزوده می شد و فعالیتهای مخفیانه، جای خود را به کارها و تجمعات علنی می داد.بسیاری از نقاط روستایی در آن سالها کانون اعتراض و مقابله با رژیم ستم شاهی بود. از جمله این نقاط میتوان به روستای گسک درمیان، اشاره کرد که زمینههای اعتراض به حکومت ستم شاهی در این نقطه روستایی با پخش و انتشار اعلامیهها و برگزاری تجمعهای بین روستایی آغاز شد.
اولین راهپیمایی روستایی
آن طور که یکی از جوانان انقلابی آن زمان و کهن سال این روزها در گسک به خبرنگار فارس، گفت: این روستا یکی از نقاط فعال روستایی در پیروزی انقلاب اسلامی بود، اعلامیههای امام خمینی(ره) از پاریس به قم و از قم به مشهد و از آن جا به بیرجند ارسال میشد و ما این اعلامیهها را از رابطان در بیرجند به همراه هفت یا هشت نفر دیگر دریافت و با تکثیر آن در منازل، معابر عمومی و دیگر نقاط روستایی آن هم شب هنگام پخش میکردیم تا زمینه های بیداری مردم را فراهم کنیم.به گفته «محمدقاسمی»، بالاخره کار به جایی رسید که فعالیتهای انقلابی این گروه هشت نفره علنی شد و اقدام به برپایی راهپیمایی روستا به روستا کردیم و اولین راهپیمایی روستایی، از گسک به کوشکک بود. این راهپیماییها به صورت به اصطلاح عامیانه دهواری انجام می شد و در ادامه اهالی روستاهای آسیابان، درخش، سرخنگ و… هم به آنها پیوستند. وی که تاریخ دقیق این راهپیماییها را به یاد ندارد و باید به دفترچه ای که در صندوقچه قدیمیاش دارد مراجعه کند تا آن تاریخها را به یاد آورد، ادامه داد: اوج فعالیتهای علنی روستاییان منطقه مربوط به بحبوبه پیروزی انقلاب یعنی ماه های دی و بهمن 57 بر میگردد، طوری که بعد از برگزاری اولین تجمعهای روستایی دیگر راهپیماییها در روستاهای سیدان، مسک، نوزاد، بورنگ و… انجام میشد و هر روز یک روستا محل قرار تجمعها بود و این روند تا پیروزی انقلاب اسلامی ایران ادامه داشت. فعالیتهای وی و دیگر همراهانشان که سه نفر از آنها در جبهههای حق علیه باطل به شهادت رسیدهاند زمینه واکنش نیروهای امنیتی و ژاندارمری درخش را در پی داشت طوری که بعد از پرس و جو برخی از اهالی نام وی و دیگر سردستههای انقلابیون را میبرند و رئیس پاسگاه هم او را به خانه کدخدای گسک به عنوان اخلال گر فرا میخواند اما او منکر این فعالیتها می شود و کدخدا هم از آن ها دفاع می کند به همین دلیل رئیس پاسگاه از دستگیریاش منصرف میشود.
فعالیتها مصادف با محرم
وی، مصادف شدن فعالیتهای انقلابی با ماههای محرم و صفر را یادآور شد و گفت: مردم فعالیتهای انقلابیشان را در پوشش تجمعهای عزاداری انجام میدادند و گاهی در لفافه اقدام به بیان شعار مرگ بر شاه، مرگ بر بختیار و… می کردند. همچنین در روزهای اوج فعالیت های انقلابی همراه با تعدادی از اهالی روستاهای منطقه قهستان با کرایه کردن مینی بوس به بیرجند می آمدیم و با پرچم داری آیت الله ربانی از فعالان انقلابی، مسیر میدان فرودگاه تا آزادی را راهپیمایی میکردیم تا به نوبه خود زمینه ساز پیروزی انقلاب اسلامی ایران باشیم.
برپایی سخنرانی
در دیگر نقاط روستایی استان و بخش قهستان هم زمانی که زمزمه پیروزی انقلاب اوج گرفت افراد زیادی اقدام به فعالیتهای انقلابی کردند از جمله این انقلابیون میتوان به «پرویز اکبری» که آن زمان دانشجوی ترم سوم دانشگاه علم و صنعت تهران بود و 19 سال بیشتر نداشت اشاره کرد. با اوج گرفتن راهپیماییهای مردمی در سال 57، دانشگاهها تعطیل شد و به همین دلیل به بیرجند بازگشتم و چون مکانی برای اسکان نداشتم به زادگاهم روستای بیدسک رفتم. وی ادامه داد: همراه با دیگران در آن جا برای آشنایی بیشتر مردم با بنیان گذار انقلاب اسلامی سخنرانی هایی برپا می کردیم. وی افزود: یادم می آید از جا مهری مسجد روستا تریبون درست میکردم و شب هایی که در مسجد جلسه بود مطالبی را برای مردم بیان می کردم اما تحرکات روستاییان منطقه قهستان در دو سه ماه مانده به پیروزی انقلاب افزایش داشت طوری که افرادی چون مرحوم حجت الاسلام صالحی و زینلی اقدام به تحرکات ویژهای در منطقه میکردند به علاوه، مردم روستاهای بیدسک، منند، نگینان و حومه به حرکت درآمده و تظاهرات و راهپیماییهایی را به راه انداخته بودند و این راهپیمایی هم از این روستا به آن روستا بود.
تشکیل هیئت 30 نفری
بنابر گزارش خبرنگار فارس از قاینات، نیز «پهنایی» یکی از نقاط روستایی این شهرستان در پیروزی انقلاب اسلامی بود. یکی از مبارزان و انقلابیون پهنایی، «غلام اشتری» معلم و عضو فعال شورای اسلامی این روستاست که در ساماندهی مردم در اوایل پیروزی نقش ارزندهای داشت. وی گفت: مردم پهنایی همراه مردم مبارز انقلابی قاین لحظهای از دفاع از انقلابیون و مبارزه با رژیم ستم شاهی کوتاهی نکردند. جوانان روستا در سال 57 با هدایت یکی از روحانیون جوان و فعال روستا حجت الاسلام «برقهای» هیئتی 30 نفره از جوانان مبارز روستا تشکیل میدادند و علاوه بر یاری رسانی به انقلابیون مرکز شهرستان در شب ها نیز به تهیه، تکثیر و توزیع تمثال و اعلامیههای امام خمینی(ره) در میان مردم روستا و در روستاهای همجوار می پرداختند. وی افزود: علاوه بر حضور در راهپیمایی مرکز شهرستان در روستا نیز به طور مرتب راهپیمایی و تحصن داشتیم. یک روز مأموران ستم شاهی به روستا آمدند و مرا تهدید کردند که چنان چه دست از فعالیت برندارم مرا دستگیر و زندانی میکنند. به گفته وی، در اواخر دی ماه، اداره آموزش و پرورش آن زمان به دلیل حضور در راهپیماییها سه ماه برایم غیبت ارسال و از واریز حقوقم خودداری کرد. یکی دیگر از مبارزان پهنایی هم ادامه داد: در آن زمان 10 سال داشتم که با وجود سن کم، اعلامیهها را توزیع و همچنین دیوارنویسی ها را انجام می دادم و هر روز که خانواده ام برای حضور در راهپیمایی به قاین می آمدند، من هم سوار بر وانت با آن ها به راهپیمایی می رفتم.به گفته «اکملی»، 22 آذر ماه سال 57 که مأموران ستم شاهی راهپیمایی مردم مبارز و انقلابی قاین را به خاک و خون کشیدند صبح آن روز به همراه حجت الاسلام برقه ای و 50 نفر از اهالی روستا در راهپیمایی قاین شرکت داشتیم.
روشنگری در یک کارخانه
گزارش خبرنگار ما از فردوس نیز در این شهرستان بر اساس برنامه ریزی مدونی که توسط انقلابیون انجام شده بود از چند ماه به پیروزی انقلاب، مردم در شهر و روستاها نیز تظاهرات می کردند و به طور متقابل از روستاها نیز به صورت گروهی می آمدند و در راهپیمایی های شهر شرکت می کردند. بنابراین گزارش، تا حدودی همه روستاهای فردوس در صحنه بودند اما روستاهایی هم بودند که حضور اهالی آن در تظاهرات پر رنگ تر بود که«فتح آباد» یکی از این روستاها بود. سید محمد رفیعی، حاجی حسین پور، شاطر محمد آگاهی و تعداد دیگری از اهالی فتح آباد از انقلابیونی بودند که عزم خود را جزم کرده بودند تا در صحنه تظاهرات و پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام خمینی (ره) حضوری فعال داشته باشند. سید «محمد رفیعی» یکی از فعالان انقلابی آن زمان، گفت: قبل از انقلاب در کارخانه ای در تهران مشغول به کار بودم که صاحب کارخانه افسر بازنشسته گارد شاهنشاهی بود و همراه سه پسرش از فعالان سیاسی و علیه رژیم شاه بودند. او، من و تعداد دیگری از کارگران را با فساد رژیم آشنا کرد و ما هم مصمم شدیم با پخش اعلامیه ها و نوارهای حضرت امام خمینی (ره) به سرنگونی رژیم پهلوی کمک کنیم و بر این اساس اعلامیه ها و نوارهای سخنرانی حضرت امام (ره) و بقیه مراجع تقلید را لا به لای لباس و رختخواب ها به شهرستان منتقل و در روستا پخش می کردیم تا اهالی بیشتر با فساد رژیم شاه آگاه شوند. وی ادامه داد: آن زمان هنوز اسپری رنگ در فردوس نبود و با دوستم مرحوم کاتوزی از تهران چند عدد اسپری برای شعارنویسی روی تابلوهای کنار جاده ها می آوردیم و شبانه اقدام به شعارنویسی علیه شاه می کردیم. همچنین چند روزی که در روستا بودیم مخفیانه بر در و دیوارها شعار مرگ بر شاه می نوشتیم طوری که هیچ کس متوجه نمی شد شعارنویسی ها کار چه کسی است. به گفته او، دو سه ماه مانده به پیروزی انقلاب، خیلی ها بدون هراس شعار می دادند و ما با وانت بار و حتی با تریلی تراکتور مردم را به شهر منتقل و هر روز در تظاهرات در فردوس شرکت می کردیم.
«ابوالقاسم محمدزاده»، از دیگر انقلابیون فتح آباد می گوید: در آن زمان، همه مصمم شده بودند تا رژیم شاهنشاهی را سرنگون کنند، شرکت در تظاهرات برای مردم اولویت داشت و هر روز به دنبال وسیله ای بودیم تا خود را به فردوس برسانیم و در راهپیمایی شرکت کنیم یا لحظه شماری می کردیم که از تظاهرکنندگان فردوس به روستای ما بیایند و ما با آن ها تظاهرات کنیم. او، می افزاید: من و تعدادی از دوستانم اعلامیه های حضرت امام (ره) را در هیئت و مسجد برای مردم می خواندیم و مردم روز به روز با فساد رژیم شاه آشناتر می کردند.