شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

آماری که نباید بی تفاوت از کنارش گذشت

هرم پور – آبادی های دارای سکنه و آبادی های خالی از سکنه! حتماً شما هم بارها و بارها به بهانه های مختلف در این باره شنیده اید، خوانده اید یا گزارش هایی از رسانه ها یا در شبکه های اجتماعی و سایت های اینترنتی مشاهده کرده اید. آبادی های دارای سکنه، آبادی هایی هستند که به دلیل حضور ساکنین محلی، رونق کشاورزی یا دامداری و به روز بودن درآمدها و هزینه و صرفه اقتصادی شان، هرچند کوچک و چندخانواری(حتی به صورتی که نتوان نام یک دهکده یا روستا را بر آنها نهاد) اما به حیات و تعامل خود با پیرامونشان ادامه می دهند. آبادی های خالی از سکنه اما، آبادی هایی هستند که به دلایل مختلف از جمله حذف ساکنین، مهاجرت اهالی، خشک شدن قنات ها، بی بار و بر شدن باغ ها و جالیزها و زمین ها، تلف شدن دام ها یا حوادث و رویدادهایی مثل زلزله، سیل، و … به مرور یا به صورت آنی، خالی از سکنه و اهالی می شوند. استان خراسان جنوبی 151018 کلیومتر مربع مساحت دارد. این استان، 28 بخش، 31 شهر ، 11 شهرستان و 66 دهستان دارد. اما آیا آماری از تعداد آبادی های دارای سکنه و یا خالی از سکنه استان هم دارید؟ این آمار، کمی نگران کننده، تأمل برانگیز و شوک آورند. در خراسان جنوبی در مجموع، 1792 آبادی دارای سکنه و 1779 آبادی خالی از سکنه وجود دارد. وقتی جزئیات این آمار را به صورت تفکیک شده بررسی می کنیم، ابعاد شوک برانگیز آن خاص تر می شوند. مثلاً بیرجند 304 آبادی دارای سکنه دارد، اما 127 آبادی خالی از سکنه هم در آن وجود دارند! خوسف 200 آبادی دارای سکنه و 93 آبادی خالی از سکنه، درمیان 154 آبادی دارای سکنه و 42 آبادی خالی از سکنه و سرایان 37 آبادی دارای سکنه و 269 آبادی خالی از سکنه دارد. سربیشه در مقابل 254 آبادی دارای سکنه اش، 105 آبادی خالی از سکنه هم دارد و قائنات که 171 آبادی آن دارای سکنه هستند 86 آبادی خالی از سکنه هم در خود جای داده است. زیرکوه 93 آبادی دارای سکنه و فقط 7 آبادی خالی از سکنه دارد، در حالیکه نهبندان 287 آبادی دارای سکنه و 256 آبادی خالی از سکنه دارد. فردوس هم 38 آبادی دارای سکنه و 201 آبادی خالی از سکنه، بشرویه 83 آبادی دارای سکنه در مقابل 270 آبادی خالی از سکنه و طبس هم 171 آبادی دارای سکنه و 323 آبادی خالی از سکنه در خود دارد. بخش مهمی از دلایل خالی از سکنه شدن روستاها در استان به موضوع مهم خشکسالی ها بر می گردد؛ خشکسالی هایی که ابتکار عمل را از مدیران و مسئولین استان در دو دهه ی اخیر گرفت، قدرت چانه زنی آنها را در مقابل حریف پرمدعای خشکسالی به حداقل رساند و لذا اعتبارها و بودجه ها و برنامه ها، به هیچ عنوان نتوانستند یا به کمترین صورتی توانستند از بروز فاجعه ای به نام خالی شدن روستاها از جمعیت و سکنه جلوگیری کنند. پی آمد این خالی از سکنه شدن به ویژه در مناطق مرزی، تحت تأثیر قرار گرفتن شدید اقتصاد استان، کشاورزی بومی استان، و لذا بر هم خوردن تعادل امنیتی مرز، بر هم خوردن تعادل هویت اجتماعی روستا- شهرهای استان و همچنین رشد مشاغل کاذب و به ویژه پدیده های نوظهور و خطرناک برای پیرامون شهرهای بزرگ استان یعنی حاشیه نشینی بود. من معتقدم حتی خالی از سکنه شدن روستاهای ما، در دستاوردهای جوان سازی جمعیت و زودتر بسته شدن پنجره ی جمعیتی استان هم بی تأثیر نیست. آیا برنامه، اعتبار، همت و اراده ای برای احیاء حداقل نیمی از 1779 روستای خالی از سکنه شده ی استان وجود دارد؟ من بعید می دانم. برای یک چهارمش چه؟ برای یک پنجمش یا حتی برای یک دهمش؟ باز هم بعید می دانم. این رقم ها، ساده بیان می شوند اما ما به ازای هر کدام از آنها، هویتی متولد یا از بین رفته، نسلی ایجاد یا منقرض شده، پیمانه ای از زنجیره های اقتصادی و کشاورزی و انسانی پُر یا خالی شده و دهستانی، بخشی، شهری، شهرستانی، استانی، ایجاد یا از خاطره ها محو شده است. ما به همین سادگی از کنار این آمار نباید بگذریم.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09304943831 یا صفحه اینستاگرامی @s.hossein.harampoor.m اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت