یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

کیمیاگری

هرم پور

این چند روز از بازار و مغازه ها، میوه خریده اید؟ از قیمت ها هم که قطعاً مطلع هستید؟ آنهم قیمت هایی که از این مغازه تا آن مغازه، از این بازار روز تا آن بازار روز و حتی از این ماشین تا آن ماشین، متفاوتند. می خواهید دلتان را حسابی بسوزانم؟ پس یک زحمت بکشید و در سایت سازمان محترم جهاد کشاورزی استان، بخش آمار، قیمت خرید تضمینی میوه ها را برای سال 1399 مشاهده بفرمایید؛ سیب از نوع ممتازش 2200 تومان، پرتقال درجه یک 1700 تومان، نارنگی درجه یک شمال 1200 تومان، لیمو شیرین درجه یک شمال 2000 تومان، خرما 2900 تومان، انار 1400 تومان و بروید تا آخر! در کشور، میان این همه جا، یک جایی هم داریم به نام «شورای اقتصاد». این قیمت ها مصوب حضراتی است که در این شورا می نشینند و تصمیم می گیرند، مابقی اش با خدا و بعد از خدا، با دلالی است که مثلاً عشقش کشیده امروز سیب را تا 14 هزار تومان هم به شما بفروشد یا گوجه را تا 20 هزار تومان هم تقدیمتان کند! از شما می پرسم: در این مدت کدام میوه از این هایی را که ذکر کردم، به شش برابر قیمت نخریده اید؟ قیمت میوه های بومی استان هم همین طور است؛ از زرشکش بگیرید تا زعفران و عنابش. نمی خواهم مثل گذشته آب در هاون بکوبم و باز از گرانی و افزایش قیمت ها و فقدان نظارت ها و ستم دلالان و بی انصافی برخی مغازه داران و حرام خوری بعضی مافیاهای مخوف میوه صحبت کنم. می خواهم به دو نکته اشاره کنم؛ اول اینکه در این دورِ فاجعه بارِ افزایش قیمت ها، «کشاورز»، هیچ کاره ی ماجراست، او تنها، کسی است که اول خط ایستاده و مثل ما که آخر خط ایستاده ایم، متضرر واقعی است. به نظر شما، کشوری که هم تولید کننده اش متضرر باشد و هم مصرف کننده اش، و این وسط فقط دلال و واسطه اش سود کنند، نظام اقتصادی مریضی ندارد؟ مسؤولین بی خیالی ندارد؟ چرخه نظارتی غیرچابک و به شدت کُندی ندارد؟ چرا. قطعاً دارد. دوم اینکه چرا یکسری اقداماتی انجام نشود که واسطه ها از بین بروند و کشاورز زحمت کشی که روزی سالار روستاها بود و سری به افتخار بلند می کرد و درآمدش، کفاف زندگی پربرکتش را می داد، و حالا با این خشکسالی ها و اقساط وام های عقب افتاده و چاه موتورهای برق دار شده کارتی و ساعتی و با این افزایش وحشتناک قیمت کود و ادوات کشاورزی، در حال تبدیل شدن به یک مفلوک سرافکنده ی ضرر دیده ی بینواست، باز هم نتواند منبع درآمدی داشته باشد و دستی به کمرش بگیرد؟ یکی دو روز قبل مطلب جالبی می خواندم از صدور نخستین پروانه ایجاد مزرعه گردشگری کشور در «توسکستان گرگان».کار جالبی بود. مزرعه ای به مساحت پنج هکتار با بخش های پرورش تمشک، توت‌فرنگی، سبزی‌ و صیفی‌جات، نگهداری حیوانات و فضای آموزش کشاورزی درست کرده بودند که بخش عمده کاشت، داشت و برداشت محصول در این مزرعه بر اساس الگوی کار داوطلبانه توسط گردشگرانی که برای بازدید می آیند، انجام شود. گفته بودند که فضای مورد نیاز ایجاد گردشگری کشاورزی بر اساس نوع فعالیتش از ۴۰۰ متر تا ۱۰ هکتار است و به حفظ کاربری کشاورزی، رونق اقتصاد خانوارهای روستایی و ایجاد فرصت های شغلی جدید در بخش گردشگری و توسعه روستاها خیلی کمک می کند. اینجا در خراسان جنوبی ما هم ظرفیت های خوبی داریم. مزارع وسیع زرشک و زعفران و عناب داریم، محوطه های بزرگی در حاشیه کویر داریم که به بهترین صورت، شتر پرورش می دهند، دشت های وسیعی از پسته و زیتون و انار و بادام و پنبه داریم، حتی گلخانه های پرورش گلهای زینتی مثل «رز» داریم که از نظر کیفیت، در غرب آسیا اگر بی نظیر نباشد، حتماً کم نظیر است. چقدر خوب است به ما هم مزیت های گردشگری کشاورزی را یاد بدهند و ما هم با آن توجهی بکنیم. باور کنید این گردشگری، واقعاً کیمیاگریست. بخشی از آن به صنعت توریسم ما کمک می کند و بخشی هم خدا را چه دیدید، بلکه به دسترسی مستقیم تر مصرف کننده ها به تولیدات و حذف دلال های بی انصاف، کم کند! در این تنگنای خشکسالی، با همین زمین های کوچکمان، در صورت حمایت و تبلیغ خوب، چنان از مزارعش اسکناس برداشت کنیم که همه حیرت کنند. یک جو غیرت مسؤولان را می خواهد و یک نیم، همت مدیران را. هست؟
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت