یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

چو روزگار نسازد ستیزه نتوان برد

* هرم پور-  سال قبل که باران های مرتب پاییزی و برف زمستانی و بعد هم بارش های نسبتاً خوب بهاری اتفاق افتاد، خیلی ها شوق و ذوق خارج شدن از ایام خشکسالی و وارد شدن به دوره ی تر سالی را به برخی آمار و احیاناً پیش گویی ها پیوند زدند و غفلت کردند که خراسان جنوبی دهه هاست با شرایطی روبروست که به آن «تغییر اقلیم» می گویند. آب و هوای استان ما هرچه بوده، تقریباً  همین بوده و تاریخ  جغرافیایی این خطه چیزی جز این ننوشته و نگفته است. کتاب ها می گویند که آن سرزمینی که امروز خراسان جنوبی نامیده می شود، عموماً  خشک و کم باران بوده، محققان می گویند باران های خوب بعضی سالها موقتی و زودگذر است، تاریخ هم می گوید که طبیعت و زیست بوم منطقه، خودش را با این شرایط خشک، همسان و هم داستان کرده است و این میان، متأسفانه بعضی از ما هنوز ساده انگارانه چنین واقعیت تلخی را قبول نداریم؛  البته تلخ از منظر نگاه ما، و گرنه اگر نبود چنین آب و هوایی با این مشخصات، نه چنین کویر زیبایی داشتیم و نه چنان محصولات دلبرانه و منحصر به فردی مثل عناب و زرشک و زعفران و نه چنان حیات وحشی منحصر به فردی از جانواران و نه چنین بهشت جاویدانی از اقسام و انواع گیاهان معطر دارویی. من هنوز هم به همین دلیل، گاهی یا واهمه دارم و یا خیلی تمایلی ندارم که از خشکسالی به عنوان یک هجوم سیاه، یا یک بلیه ی نامتعارف، یا قهر آسمان و یا هم بلای طبیعی نام ببرم. وقتی خصلت سرزمینی ما و ذات جغرافیایی خراسان جنوبی، واقع شدن در حاشیه کویر و حادث شدن بادهای صد و بیست روزه سیستان و خشکسالی های مداوم و پیاپی است، چه اصراری داریم که بر آرزوهایی گریه کنیم  و حسرت بخوریم و برای آرزوهایی تلاش کنیم که مردمان شمال در کنار جنگل و دریا و با صدها میلی متر بارندگی سالانه، به آن تمایل و اقبال دارند؟ واقعاً چه اصراری. پس چه باید بکنیم؟ اول آنکه باید خاضعانه بپذیریم که ذات جغرافیای خطه خراسان جنوبی، اقتضای چنین آب و هوایی است، یعنی گرم و خشک و کم باران. دوم اینکه بعد از پذیرفتن این واقعیت، سازگاری های علمی، بومی، کشاورزی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی را بیاموزیم و رفته رفته یاد بگیریم در چنین سرزمینی با چنین آب و هوایی، چه باید انجام بدهیم و چه ها نباید انجام بدهیم. به فرمایش سعدی بزرگوار؛ چو روزگار نسازد ستیزه نتوان برد/ ضرورتست که با روزگار درسازی/ .  سوم اینکه هیچ خجالتی ندارد که از تجربه های سایر شهرها، سایر مناطق و سایر کشورها استفاده بکنیم.  چهارم اینکه  در کنارپذیرش این شرایط، تلاش هایی برای محدود کردن دوره های زمانی زیان این کم بارشی ها را آغاز کنیم؛ مثل باروری  ابرها، مثل بهره گیری از کشت های گلخانه ای، مثل کشت های جایگزین، مثل جلوگیری از کشت محصولات وابسته به آب، مثل فرهنگ سازی برای صرفه جویی در مصرف آب، مثل احیای قنات ها، و مثل دهها روش علمی و تجربی دیگر.البته همه ی این روشها باید مبتنی بر تحقیق و بسامدیابی زیان ها و منفعت ها باید باشد. مثلاً چندی قبل جایی می خواندم که بعضی کشت های جایگزین مقاوم به کم آبی در کشور به دلیل تراریخته بودن محصولات، در آینده می تواند مشکلات زیان بار در حوزه سلامتی مردم ایجاد کند. و نهایتاً پنجم اینکه به مدیران استان بیاموزیم که خشکسالی ها را تنها خشکسالی نبینند، هزاران مشکل از درون خشکسالی ها در حال زایش است که دهه های قبل به دلیل پذیرش  مردم با سازگاری های کم آبی استان، کمتر  خودنمایی کرده،  اما امروز منجر به مهاجرت، خالی شدن مرز، خالی شدن روستاها، حاشیه نشینی، تشکیل کانون های جمعیتی خاص در اطراف شهرها، ایجاد مشاغل کاذب، افزایش آسیب های اجتماعی و دهها معضل دیگر شده است. ما برای مقابله یا مدیریت مشکلات، نیازمند پذیرش اصل مشکل و برخورد مدبرانه، منطقی و سریع و صحیح با آن هستیم. متأسفانه هنوز چنین پذیرشی را نه در مردم و نه در بعضی مسؤولین استان نمی بینم و شاید به همین دلیل، صحبت کردن در باره حل این مشکل، کمی زود است. اگر به عنوان یک شهروند، شما هم راه حلی به ذهنتان می رسد،  بیایید در این باره فکر کنیم،  تدبیر کنیم و نتیجه اش را به وسعت همه ی استان، در اختیار یکدیگر قرار بدهیم. 

(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت