شنبه ۶ مرداد ۱۴۰۳

چند مدیرخسته در استان داریم؟

هرم پور – رئیس جمهور محترم در سخنرانی چند روز قبلشان در شورای اداری استان خراسان شمالی، از کلید واژه ی جالب و مهمی استفاده کردند که به دل خیلی ها نشست و داغ دل خیلی های دیگر را هم تازه کرد؛ کلید واژه ای تحت عنوان «مدیران خسته»! آقای رئیس جمهور در بخشی از سخنان خود با تاکید بر ضرورت کنار گذاشتن مدیران خسته و بی‌انگیزه، اینطور تصریح کردند که: « بارها گفته ام اگر مدیری روحیه تحولی ندارد به جای او از همکارانی استفاده کنید که دارای روحیه جهادی و تحول‌آفرین باشند… اگر مدیران ما روحیه تحول‌خواهانه و تحول‌آفرین داشته باشند کارها خوب پیش می‌رود، اما اگر چنین روحیه‌ای در بین مدیران وجود نداشته باشد و صرفا بدنبال رفع تکلیف باشند، این کفایت نمی‌کند.» امروز می خواهم با این سؤال ها، مطلبم را بنویسم که آیا مدیران خسته منحصر به جغرافیای زمانی و مکانی خاصی هستند؟ آیا دلایل ویژه ای باعث خستگی مدیران می شود، یا یک مدیر، می تواند بالذات و از همان ابتدا هم خسته باشد و روند کارها را به سمت کُندی سوق دهد؟ و آیا در استان ما، یعنی خراسان جنوبی هم مدیران خسته وجود دارند؟ جدید هستند یا قدیمی؟ جوان هستند یا پرسابقه؟ بومی هستند یا غیربومی؟ و آیا اساساً خستگی مدیران، پیشامدی است که می تواند روند توسعه استان را کُند یا از مسیر درستش منحرف کند؟ واقعیت است که خستگی مدیران ماجرای تازه ای نیست و البته منحصر به جغرافیای زمانی و مکانی خاصی هم نیست. ما در استان خراسان جنوبی، در بین بعضی مدیران قدیمی و حتی برخی از مدیران تازه به دوران رسیده و جدید هم شاهد خستگی های بی دلیل و با دلیل هستیم. این خستگی را در بین معدودی از نیروهای جوان و مدیران کم سابقه یا حتی برخی مدیران پرسابقه هم شاهد هستیم و البته این بیماری خطرناک را هم در بین برخی مدیران بومی می بینیم و هم برخی مدیران غیربومی. دلیل این خستگی، می تواند طیفی از مسائل مختلف باشد، مثلاً: بزرگ و سنگین بودن وزنه مدیریتی برای یک مدیر و عاجز بودن از برداشتن این بارِ بزرگ تر و سنگین تر از خودش که در میان مدت خستگی به دنبال دارد، رؤیا پردازی و خیال بافی و دوختن جیب های سیاسی و اجتماعی و مالی برای یک پُست و جایگاه مدیریتی و نرسیدن به آمال و آرزوها در یک بازه ی زمانی مشخص، عدم همراهی سایر مجموعه های مدیریتی و نا امید شدن از آینده، کفگیر ایده ها و برنامه ها به تهِ دیگ خوردن و احساس تهی و خالی شدن در حوزه مدیریت، باج دادن های بسیار به این و آن برای حفظ پست و جایگاه، ایجاد نارضایتی بین کارکنان در محیط تحت مدیریت به سبب فقدان عملکرد درست و شفاف و کارآمد و تلاش کردن و به هر دری زدن برای حفظ موقعیت، عدم هماهنگی مجموعه های زیردست و عدم همکاری مجموعه های بالای دست، انواعی از مشکلات شخصیتی پنهان در یک مدیر که به سبب تبلور در زمان مدیریت وی باعث آزار خودش، اذیت اطرافیان و ایجاد خستگی مدیریتی در سازمان یا اداره ی مربوطه شده، طولانی شدن مدت مدیریت ها، عدم سنخیت علاقه و استعداد یک مدیر با مجموعه تحت مدیریتیش، فشارهای سیاسی و اجتماعی مختلف و فقدان توان مدیریت درست این فشارها از سوی مدیر، درک ضعف قانون در حمایت از مدیران، مطالبات خارج از عرف از یک مدیر، مشاورین نامناسب با مشاوره های نامناسب تر و القای حس ضعف و ناامیدی، وجود مریضی توهم توطئه در برخی از مدیران نسبت به زیرمجموعه و فقدان مقبولیت مدیر از سوی زیرمجموعه در یک سیستم که هم خودش و هم سیستم را دچار خستگی می کند. همه ی این ها و بسیاری از دلایل دیگر می توانند مجموعه ای از مهم ترینها برای بیان دلایل خستگی مدیران باشند. خراسان جنوبی هم از حضور مدیران خسته بی نصیب نیست. در اینجا هم در بعضی از مجموعه های مدیریتی و دستگاهها و ادارات و سازمانها، مدیرانی داریم که به روزمرگی افتاده اند، خسته هستند، صرفاً برای رفع تکلیف کار می کنند، میل واقعی به کار ندارند، و پُست و جایگاه، به دلیل آنکه به آن نگاه صرفاً سیاسی و موهبتی از سوی بالادستی ها داشته اند،آنطور که باید و شاید اقناعشان نکرده و یا بلندپروازتر شده اند و فشار همه ی این خستگی را به روی مدیران و کارشناسان زیرمجموعه و در نهایت به روی روند توسعه استان، بار و تلنبار کرده اند. گاهی این خستگی ها پیدا هستند اما دلیلی برای آنها نمی توان پیدا کرد، و گاهی هم دلایل وجود دارند اما خستگی ها پنهان هستند و مدیرعالی اجرایی استان با هوشمندی و توان ذهنی بالای خودش باید فراست این را داشته باشد که بفهمد با وجود چنین دلایل و نشانه هایی، قطعاً خستگی در برخی از مجموعه های استان ایجاد شده و لاجرم مدیران خسته ای هم در حال فعالیت هستند و مثل انگل گوشت و پوست استان را می خورند. اگر در استان به یکباره و در یک بازه زمانی، فرایندهای استانی به صورت محسوسی فروکش کرد، اگر در خراسان جنوبی با کاهش وزن محسوس تصمیم ها و برنامه ها و صحبت ها و کم شدن یا گُم شدن کلیدواژه های جریان ساز مواجهیم، اگر حساسیت و واکنش مجموعه ی استان به بعضی از فعل و انفعالات محیطی و خارج از محیطی، بیش از حد انتظار است، اگر استان در یک عصبیت ناشناخته و آستانه ی تحریک بسیار پایین و رنج پنهان به سر می برد، اگر در مجموعه ی روند فعالیت ها و پیگیری هایش در حوزه های مختلف احساس می کند مثل قبل نیست و اگر برخی مجموعه های مدیریتی مهم استان احساس می کنند دچار افسردگی و روزمرگی و فقدان کارآمدی لازم شده اند، آقای استاندار که بسیار دلسوز و و دغدغه مند این مسائل هستند، قطعاً باید چاره ای بیندیشند، این نشانه ها، از وجود خستگی مزمن احیاناً در استان یا حداقل در بخشی از مجموعه های مهم مدیریتی استان حکایت می کنند. لازم است آنطور که رئیس جمهور محترم تأکید کردند، سریعاً مدیران خسته عوض شوند و جایشان را مدیرانی با نیرو و توان مضاعف، فکرهای نو، ایده های جدید و رضایت مندی زیرمجموعه های مدیریتی و کارآمد برای روند رو به رشد توسعه استان بگیرند.راستی! شما فکر می کنید همین حالا ما چند تا مدیر خسته در استان داریم؟
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09304943831 یا صفحه اینستاگرامی @s.hossein.harampoor.m  اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت