یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳

پیامی که حضرت نور آورد

هرم پور-امین بود و بزرگ و صبور و با کرامت. و هیچ شایسته ای به گًَرد شایستگی هایش هم نرسید و هیچ نوری، به تابناکی خورشید حضورش، نزدیک هم نشد. در آن ظلمت خوفناک حجاز، چراغی شد فراتر از زمان، سخنی بی انتهاتر از تاریخ، و حضوری ژرف تر از هستی. بر بلندای عدالت می ایستاد و می فرمود: «نشانه خشنودی خدا از مردم، ارزانی قیمت ها و عدالت حکومت آنهاست.» بر تارک زمان قدم بر می داشت و می گفت: «دو گروه از امت من هستند که اگر صلاح یابند ، امت من صلاح مى یابد و اگر فاسد شوند ، امت من فاسد مى شود : علما و حکام.» دستی بر شانه ی برابری ها و برادری ها می گذاشت و می فرمود: «پروردگار همه یکى است و پدر همه یکى . همه فرزند آدمید و آدم از خاک است . گرامى ترین شما نزد خداوند ، پرهیزکارترین شماست.» چشمی به کرامت به همه ی جهان می گشود و آواز در می داد که : «از نفرین مظلوم بپرهیزید، زیرا وی به دعا، حق خویش را از خدا می خواهد و خدا، حق را از حق دار دریغ نمی دارد ». قدم به قدم در کنار مردم به وادی حکمت پای می گذاشت و زیبا و نغز، زلال تر از باران بر دشت خشک دلها اینچنین می بارید: « ناداری بلاست؛ از آن بدتر، بیماری تن، و از بیماری تن دشوارتر، بیماری دل.» در کنار مردم و برای مردم بود و چنین بود که دلهایشان را قرص و محکم می کرد: «بدانید که هر دل سوخته ای را عاقبت، پاداشیست.» دوستی هایش را به گرمی خورشید و مهربانی هایش را به زیبایی ماه، به همگان ارزانی می داشت و در کنارش هشدار می داد که : «زیان نادانان، بیش از ضرری است که تبهکاران به دین می رسانند.» و نگرانی هایش را مدام تکرار می کرد: «من برای امت خود، از بی تدبیری بیم دارم نه از فقر.» و در جاده ی پر فراز و نشیب هدایت امتش، لحظه به لحظه راهنما بود و قدم به قدم، چراغی برای گم نشدن راه، و همواره تکرار می کرد که : «آفت دین سه چیز است: فقیه بدکار، پیشوای ظالم، و مقدس نادان.» چشمی به بصیرت به فراخنای کائنات و به عمق همه ی آسمانها و زمین به سرمه حقیقت (نه وهم و خیال) ارزانی انسانها می داشت و می فرمود: «هر جا که بدکاران حکمروا باشند و نابخردان را گرامی بدارند، باید منتظر بلایی بود.» و دلها را به آرامش ابدی حکمتهای بی نقص اینچنین میهمان می کرد که : «هر قومی شایسته حکومتی است که دارد.» از کرامت ها و شور و شعورها می گفت: «هر که صبح کند و به فکر اصلاح کار مسلمانان نباشد، مسلمان نیست.» و شجاعت ها و دلیری ها و خصلت های مردان و زنان بزرگ را می ستود: «مبادا که ترس از مردم، شما را از گفتن حقیقت باز دارد.» و بی گمان، همه ی آموخته های تاریخ را در سینه ی سراسر مهر و حکمت و نور و والاییش، به هم آمیخته بود که می فرمود: «در یک سطح زندگی کنید تا دل های شما در یک سطح قرار بگیرد. با یکدیگر در تماس باشید تا به هم مهربان شوید.» آری! او محمد بود و محمود، آخرین پیام آورِ نور، ابوالدّرتین و ابوالسّبطین، ابوالنّور و والاشراق، افصح العرب و باب رحمت و مغفرت و کرامت، بشیر و امین و حق المبین. به پاسداشت میلاد حضرت رحمت للعالمین، سراج المنیر و روح الحق، این قمر قریشی، و در کنار هزاران بشارت و تبریک، تلاش می کنیم که به سیره و سیرتش، بیش از پیش تأسی جوییم.میلادش به حضور شما نغزجویان و نغزپویان و سالکان طریق و رهروان رفیق، بسی فرخنده و مبارک باد.
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود را درباره این سرمقاله به شماره 09304943831 ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کاری – ثروت های یک منطقه، همیشه معادن و گنجینه و دفینه هایش نیستند، گاهی

بیشتر

سلام و عرض خسته نباشید. چند وقتی است که برنامه ها و پروژه های شهری

بیشتر

هدیه ویژه دولت رئیس جمهور شهید به اهالی بخش دستگردان با ابلاغ عشق آباد به

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت