مهدی آبادی – با آغاز سال تحصیلی جدید و بازگشت دانشآموزان به کلاسهای درس، بار دیگر صحبت از کیفیت آموزش، عدالت آموزشی و آینده نسل جوان به میان آمده است. همه ما میدانیم که مدرسه فقط یک ساختمان و چند کلاس نیست؛ مدرسه بخشی از زندگی فرزندانمان است، جایی که شخصیت، مهارتها و آینده آنها شکل میگیرد. اما در این میان، یک مسئله مهم و کمتر دیدهشده وجود دارد که بیتوجهی به آن میتواند همه تلاشهای آموزشی را کماثر کند: ضعف ارتباط بین خانه و مدرسه. ارتباط خانه و مدرسه قرار است پلی باشد که اطلاعات، نگرانیها، انگیزهها و حتی امیدها میان دو بخش مهم زندگی کودک – خانواده و آموزش – جابهجا کند. این پل اگر محکم و مستحکم باشد، معلم میتواند بهتر دانشآموز را بفهمد و خانواده نیز درک بهتری از وضعیت تحصیلی و روانی فرزندش پیدا کند. اما در عمل، این پل در بسیاری از مدارس ما یا ساخته نشده یا ترکهای عمیق دارد. در بسیاری از مواقع ارتباط خانواده و معلم محدود میشود به روزهای اول ثبتنام یا جلسات عمومی که همه والدین در یک سالن مینشینند، معلم صحبت کلی انجام میدهد و وقت برای شنیدن مشکلات خاص هر دانشآموز وجود ندارد. بعد هم اگر تماسی باشد، معمولاً زمانی است که مشکل بزرگی شکل گرفته: نمره افت کرده، رفتار دانشآموز تغییر کرده یا اتفاق ناخوشایندی در مدرسه رخ داده است. این کمارتباطی، پیامدهای زیادی دارد. نخست اینکه خانوادهها اغلب تصویر دقیقی از روند تحصیلی و رفتاری فرزندشان ندارند. آنها ممکن است با دیدن کارنامه یک ترم متوجه شوند که فرزندشان مدتهاست در یک درس مشکل دارد یا انگیزهاش کم شده، در حالی که اگر این مشکل زودتر منتقل میشد، قابل حل بود. از سوی دیگر، معلمان هم وقتی از شرایط خانه و نگاه والدین بیخبر باشند، بخشی از معمای یادگیری دانشآموز را گم میکنند. مثلاً ممکن است علت افت تحصیلی یک کودک، مشکلی خانوادگی یا فشارهای خارج از مدرسه باشد. در این موارد، تعامل به موقع با والدین راهحل پیدا میکند، اما وقتی این گفتوگو وجود ندارد، سوءتفاهم و بیاعتمادی جای آن را میگیرد. یکی از دلایل اصلی این فاصله، مشغله و محدودیت زمانی والدین است. بسیاری از پدر و مادرها درگیر کار و امور روزمرهاند و وقت کافی برای پیگیری مستقیم وضعیت فرزندشان ندارند. اما دلیل دیگر به ساختار غیرمنعطف ارتباطی مدارس برمیگردد؛ مدارس ما معمولاً هنوز به شکل سنتی عمل میکنند: چند جلسه رسمی در طول سال، یک دفتر انضباطی و چند تماس تلفنی. در عصر فناوری، این روشها کافی نیست. در بسیاری از کشورها، سیستمهای ارتباطی آنلاین میان معلم و والدین ایجاد شده که بهصورت روزانه یا هفتگی اطلاعات پیشرفت تحصیلی، تکالیف، غیبتها و حتی نکات مثبت یا هشداردهنده رفتاری را ارسال میکند. این تعامل نه تنها فشار جلسات حضوری را کم میکند، بلکه خانوادهها را بیش از پیش درگیر فرآیند یادگیری میسازد. اما در مدارس ما چنین ارتباط پویایی هنوز در ابتدای راه است و گاه محدود به مدارس خاص یا غیرانتفاعی است. افزون بر این، نگاه سنتی برخی از مدیران و معلمان هم بیتأثیر نیست. بعضی از مدارس هنوز فکر میکنند که «کار مدرسه» و «کار خانواده» دو خط موازیاند و نباید زیاد در کار همدیگر دخالت کنند. در حالی که تجربه نشان داده هر جا خانواده و مدرسه در یک مسیر و با هدف مشترک حرکت کردهاند، نتیجه به مراتب بهتر بوده است. تقویت ارتباط خانه و مدرسه نیازمند چند اقدام ساده اما موثر است: 1. جلسات کمتر اما هدفمندتر؛ به جای چند جلسه عمومی پرجمعیت، جلسات کوچک با والدین هر دانشآموز، حتی بهصورت آنلاین، برگزار شود تا گفتوگو دوطرفه و دقیق شکل بگیرد. 2. استفاده از شبکههای ارتباطی سریع و امن ؛ راهاندازی گروهها یا سامانههای رسمی که از طریق آن تکالیف، نمرات و پیامهای مهم فوری منتقل شود. 3. آموزش مهارت گفتوگو به معلمان و والدین؛ ارتباط موثر نیاز به مهارت دارد؛ لازم است هم معلم و هم والدین یاد بگیرند چگونه به جای انتقاد یا شکایت، به راهحل برسند. 4. توجه به بازخورد مثبت؛ ارتباط نباید فقط وقتی برقرار شود که مشکلی وجود دارد. باید درباره موفقیتها و پیشرفتها هم با والدین صحبت کرد تا این گفتوگو حالتی سازنده داشته باشد. در نهایت، باید بدانیم که مدرسه نمیتواند بدون کمک خانوادهها آینده بهتری برای دانشآموزان بسازد و خانوادهها هم بدون همراهی مدرسه، تصویر روشنی از مسیر رشد فرزندشان پیدا نمیکنند. این همکاری، نه یک گزینه تجملی، بلکه ضرورتی برای پیشرفت واقعی نسل آینده است. اگر قرار است نسلی توانمند، پرامید و سازگار با چالشهای آینده داشته باشیم، باید همین امروز این پل ارتباطی را بازسازی کنیم؛ پلی که از اعتماد، شفافیت و هدف مشترک ساخته شده باشد. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 ارسال بفرمایید)

حاجی – به عنوان یکی از هموطنان و هماستانیهایی کهسالهاست به دور از زادگاه، در

