بهروزی فر – چند سال پیش، یکی از بستگان که در شهرداری یکی از کلانشهر های کشور، پست مدیریتی داشت، در یک محفل خانوادگی و در بین از هر دری سخنی ها، از خانمی تعریف می کرد که حین خرید در یکی از روزبازارها دچار سانحه شده بود ، ماجرا از این قرار است که پاشنه باریک و بلند کفشش در یکی از حفره های ایجاد شده در اثر لب پر شدن موزاییک های کفپوش بازار گیر می کند و از آنجایی که این خانم، حواسش به غرفهها بوده و به پایین و مسیر راهش توجهی نداشته است، زمین می خورد و زانویش آسیب می بیند. این خانم از شهرداری به عنوان مالک بازار شاکی می شود و به خاطر آسیبی که دیده بود، مبلغ قابل توجهی دیه می گیرد. اینکه چرا بعد این همه سال، یاد این خاطره افتادم، دلیلش خبر های غیررسمی از اعلام جرم صورت گرفته درخصوص تخطی دو تن از شهرداران استان است، چرا؟! از بابت کوتاهی هایی که در رعایت نکات ایمنی در فضاهای بازی بوستان های شهر داشته اند. البته نباید این خبر غیر موثق و نادرست باشد، نشان به این نشان که دو سالی است در مورد ناایمن بودن فضاهای بازی بوستان ها در شهرهای خراسان جنوبی ، خبرهای متعددی می شنویم که به صورت مکتوب و کاملاً رسمی هم در روزنامه ها و خبرگزاری های استان منتشر شده اند. اندیشه بد، اصلاً خوب نیست و بدتر از آن، فکر کردن به اتفاق های تلخ است، اما تصور حوادثی که می تواند در زمان استفاده از تاب و سرسره و الاکلنگ و تشک جامپینگ و… برای کودکان رخ بدهد و عوارض تلخی که هر کدام از این حوادث می تواند به همراه داشته باشد و سلامت را از سال های زندگی بچه ها دور کند، خیلی آزار دهنده است، با این وجود این که شهرداران و اعضای شوراهای اسلامی شهرهای استان، هنوز به این باور نرسیده اند که در انجام کمترین وظیفه خود و تأمین جزئی ترین نیاز شهروندان، رعایت نکات ایمنی، تکلیفی اساسی و تخطی از آن جرمی نابخشودنی است و پیگرد قانونی دارد، جای سؤال دارد. اعضای شوراهای اسلامی – با احترام به آنها که از این قاعده مستثنی هستند! – برای رسیدن به کرسی هایی که این روزها تصاحبش کرده اند – این قاعده برای آنهایی که در همه سال های گذشته هم عضو شورا بوده اند، صدق می کند – رزومه های عریض و طویلی از داشته های علمی، فنی و تخصصی و حتی تجربه های موفق خود در حوزه های مختلف ارائه کرده اند تا خود را موجه جلوه دهند و سهمی قابل توجه از آرای مردم را از آن خود کنند، و اینک که به هدف خود رسیده اند، انگار نمی خواهند بپذیرند دین همه مردم بر گردن شان است. در این موضوع، شهرداران هم شرایط مشابهی دارند و ای کاش به همان اندازه که در ابتدای کار، شوق حضور داشتند، در ادامه هم حواس شان به تکالیف شان بود و فراموش نمی کردند که شهرداری ها به نسبت دیگر دستگاه ها و سازمان ها، بیشترین ارتباط را با مردم دارند و به همین نسبت هم سهم بیشتری از مطالبات مردمی داده اند. ما توقع مان ایجاد شهرهای دوستدار کودک نیست، اگرچه طبق قانون، شهرداری ها مکلف به ایجاد چنین شهرهایی هستند اما انتظار داریم بچه هامان در محیطی امن بازی کنند. اینکه خبر ناایمن بودن فضاهای بازی خیلی مهم است و نباید از آن به راحتی گذشت، قطعاً نظر همه شهروندان است اما اینکه حوزه های نظارتی، چشم بر این واقعیت تلخ بسته اند، جای سؤال دارد. دور از جان وجدان های بیدار و دغدغه مند، احتمالاً منتظرند یک اتفاق مشابه معدنجو در یکی از پارک های شهر رخ بدهد، بعد همه صف بکشند و ذره بین به دست، دنبال مقصر بگردند. (لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق ۰۹۱۵۷۲۴۸۲۸۹ اعلام یا ارسال بفرمایید)
دادرس مقدم – پیرمرد بشرویه ایی با بخشش فیش حج خود به جبهه مقاومت از