یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳

وضعیت فرهنگ رانندگی را دریابید

جم – دیروز حوالی ظهر ، در یکی از خیابان های شهر ، موتوری واژگون شده بود.ظاهرا در برخورد با یک خودرو که در حال خروج از پارک بود این اتفاق رخ داده و آسیب وارده به موتور ، زیاد به نظر نمی رسید اما گریه های بی وقفه کودک خردسالی در آن میان که ظاهرا یکی از راکبان این موتور معلوم می شد ، توجه همه را به خود جلب کرده بود.کودک جیغ میزد.و همه جمعیت آنجا تقریبا خوشحال بودند که گریه کودک نشان از این است که خدای ناکرده آسیب جدی مغزی و … ندیده است . با خود فکر می کردم که چطور والدین ، کودک خردسال بدون حفظ ایمنی لازم ، سوار موتور کرده اند؟یعنی کسی نمی داند که این وسیله بیش از خودرو خطرناک است ؟ به نظر فقدان همکاری جامعه در این مسئله و سایر مباحث فرهنگ ترافیکی ، قابل لمس است.وقتی جوانی میداند نباید در یک خیابان کوچک بیشتر از 60 کیلومتر سرعت برود اما با سرعت 120 کیلومتر به تیر برق میخورد ، قطعا یک جای کار می لنگد. بخشی از این مسئله ، مباحث نظارتی و ترافیکی است.بخشی از آن هم به این موضوع برمیگردد که سرعت ، تفریح جوانان شده و مسئولان هم جایگزین مناسبی برای تخلیه هیجان جوان ، ایجاد نکرده اند. اما قطعا موضوع مهم بعدی ، فرهنگ سازی است.مسئولان بگویند دقیقا با جامعه هدف خود یعنی جوانان ، کجا حرفی از مسائل ایمنی گفته و قدمی برای فرهنگ سازی برداشته اند؟ جز مسائل کنترلی و جریمه ها ، با چه روشی به قشر هدف خود گفته اند سرعت خطرناک است و حادثه ساز؟ آیا از ظرفیت دانشگاه ها به عنوان مکانی که میتوان گفتگویی صریح با جوانان داشت ، استفاده ای شده؟پوستر یا حتی تذکری در این خصوص منتشر شده است؟اصلا کسی از مسئولان دانشگاه تقاضا کرده است تا کمکی برای فرهنگ سازی در بحث رانندگی بدهند؟ خیر! به نظر پاسخ ساده است.ما به دنبال فرهنگ سازی نرفته ایم.حتی تابلو های وسط همان بلوار پیامبراعظم را هم تبدیل به هشدارهایی برای کنترل سرعت ، نکرده ایم. و در این شرایط توقع چه اتفاقی را داریم؟ وقتی نتوانسته ایم از ظرفیت نخبگان جامعه و همچنین گلوگاه های ارتباطی ناب با جوانان ، یا هر قشر هدف دیگری بهره ببریم ، یعنی جز جریمه ، هیچ حرف دیگری با آن جوان نداریم و مگر پلیس به تنهایی و با ابزارهای موجود خود به چه میزان می تواند بازدارندگی داشته باشد . رهبری در سخنرانی خود در دیدار مردم استان ، حرف جالبی زده بودند.ایشان تاکید کردند :« دشمن در دشمنی و نقشه کشی خود جدی است، ما هم در مقابله با دشمن به شدت جدی هستیم.». این گفته بسیار معیار جالبی برای سنجش کارهاست.در بحث فرهنگ سازی هم این سوال مطرح می شود که آیا ما واقعا جدی بوده ایم؟آنقدر که وضع ترافیکی پسرفت کرده و شوتی های خیابانی هم زیاد شده ، ما هم قدم های رو به جلو ، محکم و ملموس برداشته ایم؟ مطمینا این موضوع جای حرف و بحث بسیار دارد و ظرفیت مغفول مانده ای به نام «فرهنگ سازی» با ابزارهایی که در دسترس اند ، راهگشا خواهد بود.وقتی راه ارتباطی دو سویه نیست ، فرمول های مختلف هم نتیجه نمیدهد! هرچند خوب میدانم پلیس هرچه در توان دارد ، گذاشته است.اما باقی مسئولان مرتبط یا هیچ نمی گویند که یادمان برود مسئولیت دارند ، یا پشت شعارها و اهداف بزرگ پنهان شده و همه چیز را موکول به فردای بعد از اجرای طرح های کلان می کنند. برخی هم که به قول رهبری ، خود مخاطب بایدها هستند! چنان انتقاد می کنند که گویی مدعی العموم اند.بیشتر که دقت میکنی میبینی خودشان باید پاسخگو باشند ، نه مدعی! لطفا فرهنگ ترافیکی شهر را دریابید . آسیب ها جدی و امنیت مردم را زیر سوال برده است
(لطفاً نظرات و پیشنهادات خود درباره این سرمقاله را از طریق 09155665782 اعلام یا ارسال بفرمایید)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دادرس مقدم – پیرمرد بشرویه ایی با بخشش فیش حج خود به جبهه مقاومت از

بیشتر

محمدی – رئیس نمایندگی حفاظت محیط زیست زیرکوه گفت: یک قلاده گربه شنی گرفتار در

بیشتر

نسرین کاری – براساس مطالعات انجام شده و تقسیم‏بندی ناشی از وضعیت گردوغبار استان‏ها، خراسان

بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فرم

فرم گزارش اشکال در سایت